pc

/ˌpiːˈsiː//ˌpiːˈsiː/

مخفف: کامپیوتر شخصی، مخفف: (لاتین: post cibum) (داروسازی) بعد از غذا (صرف شود)

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "personal computer," a compact computer designed for individual use; microcomputer.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "piece."

جمله های نمونه

1. PC Michael Potter attended the scene.
[ترجمه آراد] کامپیوتر مایکل پاتر در آنجا حضور داشت
|
[ترجمه گوگل]پی سی مایکل پاتر در صحنه حاضر شد
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی مایکل پاتر در صحنه حاضر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I dial in from my PC at home to get the files I need.
[ترجمه گوگل]من از رایانه شخصی خود در خانه شماره گیری می کنم تا فایل های مورد نیاز خود را دریافت کنم
[ترجمه ترگمان]من از کامپیوتر شخصی خود در خانه شماره گرفته ام تا پرونده ای که نیاز دارم را دریافت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With suitable software you can use your PC as a word processor.
[ترجمه گوگل]با نرم افزار مناسب می توانید از رایانه شخصی خود به عنوان یک واژه پرداز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]با نرم افزار مناسب می توانید از کامپیوتر خود به عنوان یک پردازشگر کلمه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The abbreviation PC stands for "personal computer".
[ترجمه ناشناس] پس پس پس پس پس خب اینجور نخواخستید هاهاها حق. من نمکمممممم البته نمک گرون شده منم یعنی گرونم هاهاهاها
|
[ترجمه گوگل]مخفف PC مخفف "کامپیوتر شخصی" است
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر abbreviation مخفف \"رایانه شخصی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The software will run on any PC.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار بر روی هر رایانه شخصی اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار بر روی هر کامپیوتر شخصی اجرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The editor's PC should support desktop publishing and graphics.
[ترجمه گوگل]رایانه شخصی ویرایشگر باید از انتشار دسکتاپ و گرافیک پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی باید از انتشار دسکتاپ و گرافیک پشتیبانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's got a PC, colour printer, scanner-the lot.
[ترجمه گوگل]او یک رایانه شخصی، چاپگر رنگی، اسکنر دارد
[ترجمه ترگمان]او یک کامپیوتر شخصی، چاپگر رنگی، اسکنر - تعداد زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's not PC to describe people as disabled.
[ترجمه گوگل]این رایانه شخصی نیست که افراد را معلول توصیف کند
[ترجمه ترگمان]این کامپیوتر شخصی نیست که مردم را به عنوان معلول توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Somebody broke in last night and stole the PC and video.
[ترجمه گوگل]دیشب شخصی وارد شد و کامپیوتر و ویدیو را دزدید
[ترجمه ترگمان]یه نفر دیشب دزدی کرده و کامپیوتر و ویدیو رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can get a decent PC for about £500 now.
[ترجمه گوگل]اکنون می توانید یک کامپیوتر خوب با قیمت حدود 500 پوند تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر شما می توانید یک کامپیوتر شخصی برای حدود ۵۰۰ پوند دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's cheaper to buy software bundled with a PC than separately.
[ترجمه گوگل]خرید نرم افزار همراه با رایانه شخصی ارزان تر از خرید جداگانه است
[ترجمه ترگمان]خریدن نرم افزاری که با یک کامپیوتر شخصی به صورت جداگانه دسته بندی شده اند، ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Connect the printer to your PC with a printer cable.
[ترجمه گوگل]چاپگر را با کابل چاپگر به رایانه شخصی خود وصل کنید
[ترجمه ترگمان]چاپگر را با یک کابل چاپگر متصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Go over to your PC and boot it up.
[ترجمه گوگل]به رایانه شخصی خود بروید و آن را بوت کنید
[ترجمه ترگمان]به طرف کامپیوتر خود بروید و آن را راه اندازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The price of a PC has fallen by an average of 25% a year since 198
[ترجمه گوگل]قیمت رایانه شخصی از سال 198 به طور متوسط ​​25 درصد در سال کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]قیمت یک کامپیوتر به طور متوسط ۲۵ % در سال از ۱۹۸ مورد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Personal Computer
موضوع: کامپیوتر
رایانه شخصی یا PC به آن دسته از رایانه ها گفته می شود که برای استفاده شخصی و خانگی بکار می رود.
عبارت کامل: at meals
موضوع: پزشکی
همراه با غذا

تخصصی

[برق و الکترونیک] program counter-شمارنده برنامه ثباتی که نشانی دستورالعمل بعدی را برای واکنشی از حافظه کامپیوتر، ایجاد می کند . مقدار این رجیستر معمولاً به طور خودکار در هر گام، پس از واکنشی به دستورالعمل اضافه می شود. - programmable controller-کنترل کننده قابل برنامه ریزی کنترل کننده صنعتی بر اساس منطق دیجیتال که می تواند در کارخانه برنامه ریزی شود تاوظایفی راکه قبلاً با استفاده از مجموعه ای از رله های مکانیکی انجام می شد، انجام دهد . این کنترل کننده برای زمان بندی و انجام وظایف تربیتی برنامهریزی می شود و می تواند روباتهای سده، فرایندهای شیمیایی و وظایف خط مونتاژ را راه اندازی کند. - personal computer-کامپیوتر شخصی کامپیوتری بر اساس واحد پردازنده مرکزی ( CPU ) بای استفاده شخصی در خانه یا محل کار، کامپینوتر شخصی با حد اقل امکانات، دارای یک مونیتور ( سیاه و سفید یا رنگی ) است و میت واند یک یا دو دیک لغزنده - ران و یک دیسک سخت ران داشته باشد . دستگاههای استاندارد تا 32 مگابایت حافظه می توانند داشته باشند . تجهیزات اختیاری مانند چاپگحر، مودم داده، فکس - مودم، و CD ران نیز می توانند به دستگاه اضافه شوند معمولاً به صورت دستگاه رومیزی است ولی از این واژه برای انواع سبک تر و قابل حمل مانند جیبی و کتابی نیز استفاده می شود .
[مهندسی گاز] تنظیم کننده فشار
[نساجی] لیف مصنوعی PC ( پلی وینیل کلراید )

انگلیسی به انگلیسی

• (british) police officer, police man
home computer, computer intended for personal or individual use (computers)
in britain, pc is used in front of the name of a male police officer of the lowest rank; pc is an abbreviation for `police constable'.
a pc is a small computer that is usually used by one person in a small business, a school, or in their home. pc is an abbreviation for `personal computer'.
demonstrating political correctness; when a person does something because it looks good and not because it is right to do so ethically or morally

پیشنهاد کاربران

بابا قسم به هرکی میپرستید یا نمی پرستید وقتی توی این دیکشنری سرچ میکنید PC اولین چیزی که خود دیکشنری ترجمع کرده نوشته "کامپیوتر شخصی"
این قسمت نظرات رو گذاشتن برای اینکه چیزی بنویسید که نیست.
نه اینکه 20 بار بنویسید کامپیوتر شخصی.
مخفف: personal computer
کامپیوتر شخصی
مثال:
PC stand for personal computer.
پی سی به جای کامپیوتر شخصی بکار می رود.
رایانه شخصی
مثال: He bought a new PC for his home office.
او برای دفتر کار خانگی اش یک رایانه شخصی جدید خرید.
( در علم آناتومی )
این عضله ماهیچه ای است که به ادرار کردن و مدفوع کمک می کند و در طول ارگاسم منقبض می شود همچنین از اندام های تحتانی شما پشتیبانی می کند.
ایموزیوبی ناکاشی، یوشیمیدا شکوویچ، یان یوان، سوکو فودو، میشی وانیسیا، موریسیا نویچی، کوکو منوس فیلی یتر، اوندا یاکازاکی ، سوباسا اونداموری فامانوپی جاگارو
معنای لغوی Personal Computer: رایانه شخصی
معنای اصطلاحی: به هر رایانه ای گویند که سازگان کاروند آن پنجره ای ( Windows ) باشد.
( سازگان کاروند = Operating System )
معادل پیشنهادی مخفف PC: راپَن ( رایانه پنجره ای )
Panama City ) Florida )
کامپیوتر شخصی
Personal Computer : رایانه ی شخصی
politically correct
رفتار درست و صحیح با شخص مقابل
کامپیوتر شخصی/خانگی
personal computer
police constable. افسر پلیس ( درجه دار )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس