pays

جمله های نمونه

1. he pays maintenance to his ex-wife
او به زن سابقش نفقه می دهد.

2. he pays more attention to the spirit of the story than to the letter of it
بیشتر به روح (یا باطن) داستان توجه می کند تا به متن آن.

3. his job pays very little
شغل او کم درآمد است.

4. violence never pays
خشونت هرگز فایده ندارد.

5. he who pays the piper calls the tune
کسی که مزد فلوت زن را می دهد حق انتخاب آهنگ را دارد،اختیار با کسی است که هزینه یا مسئولیت را تقبل کند

6. a job that pays $ 90
شغلی که حقوق آن نود دلار است

7. the oil company pays his expenses
شرکت نفت هزینه ی سفر او را می دهد.

8. a mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients
پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد

تخصصی

[حقوق] هیأت منصفه، افرادی که اعضای هیأت منصفه از میان آنها انتخاب می شوند

پیشنهاد کاربران

سودمند
زیر پا گذاشتن , نا دیده گرفتن. قانون شکن قانون را زیر پا می گزارد. pol luter pays the principle
در محیط زیست
polluter pays principle
اصل پرداخت آلوده ساز

بپرس