pay the piper


حاصل اعمال خود را چشیدن، بی مایه فطیر است، هرچه پول میدهی اش میخوری

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to suffer the unpleasant consequences of former pleasure or irresponsibility.
مشابه: pay

(2) تعریف: to pay one's just debts or fulfill one's responsibilities.

جمله های نمونه

1. He who pays the piper calls the tune.
[ترجمه گوگل]کسی که به پیپر پول می دهد آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]کسی که به ساز طبل می زند آهنگ را صدا می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The man who pays the piper does his best to call the tune.
[ترجمه گوگل]مردی که به پیپر پول می دهد تمام تلاشش را می کند تا آهنگ را صدا بزند
[ترجمه ترگمان]مردی که به یک پایپر پول میده بیش ترین سعی خودش را میکنه تا آهنگ بخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her benefits were therefore not so much economic as political: he who pays the piper calls the tune.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مزایای او چندان اقتصادی نبود که سیاسی: کسی که پول می‌دهد، آهنگ را صدا می‌زند
[ترجمه ترگمان]بنابراین منافع او نه چندان اقتصادی بود و نه سیاسی: او به ساز و ساز موسیقی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He who pays the piper . . . Such innovative schemes are not confined to the United States.
[ترجمه گوگل]او که به پیپر می دهد چنین طرح های نوآورانه ای به ایالات متحده محدود نمی شود
[ترجمه ترگمان]او چه کسی به ساز ساز می پردازد چنین طرح های ابتکاری محدود به ایالات متحده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The man who pay the piper call the tune.
[ترجمه گوگل]مردی که به پایپر پول می دهد آهنگ را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]مردی که به پایپر زنگ میزنه آهنگ رو صدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the burghers refused to pay the piper, he devised a plan of revenge.
[ترجمه گوگل]زمانی که سارقان از پرداخت پول پایپر امتناع کردند، او نقشه ای برای انتقام اندیشید
[ترجمه ترگمان]وقتی شهرنشینان از پرداخت ساز امتناع ورزیدند، او نقشه انتقام را طرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But there is always the suspicion that those who pay the piper have the power to call the tune.
[ترجمه گوگل]اما همیشه این شبهه وجود دارد که کسانی که پول پایپر را پرداخت می کنند، قدرت صدا زدن آهنگ را دارند
[ترجمه ترگمان]اما همیشه این شک وجود دارد که کسانی که piper را می دهند قدرت آن را دارند که آهنگ را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The elbow room may feel good, but some one has to pay the piper for the cost of infrastructure.
[ترجمه گوگل]اتاق آرنج ممکن است احساس خوبی داشته باشد، اما برخی باید هزینه زیرساخت را به پایپر بپردازند
[ترجمه ترگمان]اتاق آرنج ممکن است احساس خوبی داشته باشد، اما باید برای هزینه زیر ساخت ها نیز باید به ساز و ساز پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They who listen to such music may expect to have to pay the piper.
[ترجمه گوگل]آنهایی که به چنین موسیقی گوش می دهند، ممکن است انتظار داشته باشند که باید هزینه را پرداخت کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که به این موسیقی گوش می دهند ممکن است انتظار داشته باشند به ساز و ساز بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dick wasted much of the fund owing to mismanagement, so now he must pay the piper.
[ترجمه گوگل]دیک بیشتر سرمایه را به دلیل سوءمدیریت هدر داد، بنابراین اکنون او باید مبلغ را بپردازد
[ترجمه ترگمان]دیک به علت اداره مالیات، پول زیادی هدر داد، بنابراین حالا باید به پایپر پول بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Haley Starshine:You want to pull the strings, you got to pay the piper!
[ترجمه گوگل]هیلی استارشاین: شما می خواهید رشته ها را بکشید، باید پول پایپر را بپردازید!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I stayed up too late tonight. Tomorrow I'll have to pay the piper.
[ترجمه گوگل]امشب خیلی دیر بیدار ماندم فردا باید پول پایپر را بدهم
[ترجمه ترگمان] من امشب خیلی دیر کردم فردا باید the را بپردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suffer the consequences; pay for one's fun

پیشنهاد کاربران

اصل اصطلاح "Pay the Piper" ( پرداختِ نوازنده ) به یک داستان قدیمی آلمانی به نام "The Pied Piper of Hamelin" ( نوازندهٔ رنگارنگ هاملین ) برمی گردد که در قرن سیزدهم میلادی رخ داده است.
داستان پشت اصطلاح:
...
[مشاهده متن کامل]

۱. مشکل شهر: شهر هاملین در آلمان با هجوم موش ها مواجه شد.
۲. قرارداد با نوازنده: شهردار با یک نوازندهٔ دوره گرد ( پایپِر ) قرارداد بست تا با نواختن فلوت، موش ها را از شهر بیرون بکشد.
۳. توفیق نوازنده: نوازنده موفق شد موش ها را با نوای فلوت به رودخانه بکشاند و غرق کند.
۴. پیمان شکنی شهردار: شهردار از پرداخت دستمزد نوازنده خودداری کرد.
۵. انتقام نوازنده: نوازنده دوباره فلوت زد، اما این بار کودکان شهر را فریفت و آن ها را به کوهستان برد ( و برای همیشه ناپدید شدند ) .
معنای اصطلاح:
- "Pay the Piper" یعنی "هزینهٔ کار خود را پرداخت کردن" ( چه مالی، چه اخلاقی ) .
- اگر کسی از زیر مسئولیت شانه خالی کند، در نهایت "باید تاوانش را بپردازد".
مثال ها:
- "They wasted the budget, and now they have to pay the Piper. "
( بودجه را هدر دادند و حالا باید تاوانش را بدهند. )
- "If you cheat now, you’ll pay the piper later. "
( اگر حالا تقلب کنی، بعداً مجازات می شوی. )
معادل فارسی:
- "هزینه پس دادن"
- "تاوان کار خود را پرداخت کردن"
- "عاقبت خوشی نداشتن"
deepseek

مثال؛
If you break the rules, you have to pay the piper.
In a discussion about accountability, someone might say, “It’s important to take responsibility and be willing to pay the piper. ”
A person warning against dishonesty might say, “Remember, you can’t escape the consequences forever. Eventually, you’ll have to pay the piper. ”
...
[مشاهده متن کامل]

تقاص پس دادن
It's time to pay the Piper
وقت تقاص پس دادنه
هرکس خربزه خورده پای لرزشم بشینه.
تقاص پس دادن

تاوان اشتباه خود را پس دادن
جور کارهای اشتباه خود رو کشیدن ( خربزه خوردی پا لرزش بشین