pay lip service

/peɪ lɪp ˈsɜrvɪs//peɪ lɪp ˈsɜːvɪs/

انگلیسی به انگلیسی

• make insincere professions of loyalty

پیشنهاد کاربران

وعده ی دروغ گفتن یا دادن
اشاره کردن
مثال:
The Resolution does pay lip service to the notion that action has to be taken ‘through the Security Council
قطعنامه به این ایده که اقدام باید �از طریق شورای امنیت� انجام شود، اشاره می کند
شعار دادن ( نه به معنی شعار در تظاهرات بلکه به معنی اینکه کسیکه حرف مفت میزنه و حرفی میزنه که بهش عمل نمیکنه ) ، حرف مفت زدن،
مثال :
What I'm saying is true. I'm not just paying you lip service.
چیزی که می گویم حقیقت دارد. دارم صادقانه باهات حرف می زنم ( فقط شعار نمیدم ) .
فقط در حد حرف گفتن
فقط حرف زدن ( بدون عمل )
عالم بی عمل بودن
فقط ظاهر قضیە را رعایت کردن
حرف زدن بدون عمل
حمایت کلامی و شعاری ( حمایتی که در عمل متجلی نمیشه ) ، گاهی به معنای حرف مفت زدن هم به کار برده میشه
گفتن اینکه چیزی رو باور دارید یا ازش حمایت می کنید ولی انجام ندادن هیچ کاری برای حمایت
حرف بدون عمل زدن
شعار دادن ( بدون عمل )

بپرس