pay lip service
/peɪ lɪp ˈsɜrvɪs//peɪ lɪp ˈsɜːvɪs/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
• فقط زبانی حمایت کردن
• در عمل کاری نکردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** ابراز حمایت یا موافقت فقط در کلام، بدون اقدام واقعی.
- مثال: *They paid lip service to human rights but did nothing. *
... [مشاهده متن کامل]
آن ها نسبت به حقوق بشر فقط **حرف زدند و کاری نکردند**.
2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :** نشان دادن تعهد ظاهری برای حفظ ظاهر یا جلب توجه، بدون عمل جدی.
- مثال: *The company paid lip service to environmental issues. *
شرکت نسبت به مسائل محیط زیستی فقط **حرف زد**.
- - -
🔸 مترادف ها:
empty words – superficial support – tokenism – hypocrisy – insincere agreement
- - -
🔸 مثال ها:
• *The government paid lip service to reform but changed nothing. *
دولت نسبت به اصلاحات فقط **حرف زد و هیچ کاری نکرد**.
• *He paid lip service to the idea of teamwork. *
او نسبت به ایده ی کار گروهی فقط **حرف زد**.
• *They paid lip service to equality while discriminating in practice. *
آن ها نسبت به برابری فقط **حرف زدند، اما در عمل تبعیض کردند**.
• فقط زبانی حمایت کردن
• در عمل کاری نکردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** ابراز حمایت یا موافقت فقط در کلام، بدون اقدام واقعی.
- مثال: *They paid lip service to human rights but did nothing. *
... [مشاهده متن کامل]
آن ها نسبت به حقوق بشر فقط **حرف زدند و کاری نکردند**.
2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :** نشان دادن تعهد ظاهری برای حفظ ظاهر یا جلب توجه، بدون عمل جدی.
- مثال: *The company paid lip service to environmental issues. *
شرکت نسبت به مسائل محیط زیستی فقط **حرف زد**.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
🔸 مثال ها:
دولت نسبت به اصلاحات فقط **حرف زد و هیچ کاری نکرد**.
او نسبت به ایده ی کار گروهی فقط **حرف زد**.
آن ها نسبت به برابری فقط **حرف زدند، اما در عمل تبعیض کردند**.
حمایت کردن از چیزی یا موافقت کردن با چیزی بدون اینکه کاری برای اثبات آن انجام دهید.
لبیک گفتن به. . .
لبیک گفتن به. . .
وعده ی دروغ گفتن یا دادن
اشاره کردن
مثال:
The Resolution does pay lip service to the notion that action has to be taken ‘through the Security Council
قطعنامه به این ایده که اقدام باید �از طریق شورای امنیت� انجام شود، اشاره می کند
مثال:
قطعنامه به این ایده که اقدام باید �از طریق شورای امنیت� انجام شود، اشاره می کند
شعار دادن ( نه به معنی شعار در تظاهرات بلکه به معنی اینکه کسیکه حرف مفت میزنه و حرفی میزنه که بهش عمل نمیکنه ) ، حرف مفت زدن،
مثال :
What I'm saying is true. I'm not just paying you lip service.
چیزی که می گویم حقیقت دارد. دارم صادقانه باهات حرف می زنم ( فقط شعار نمیدم ) .
مثال :
چیزی که می گویم حقیقت دارد. دارم صادقانه باهات حرف می زنم ( فقط شعار نمیدم ) .
فقط در حد حرف گفتن
فقط حرف زدن ( بدون عمل )
عالم بی عمل بودن
عالم بی عمل بودن
فقط ظاهر قضیە را رعایت کردن
حرف زدن بدون عمل
حمایت کلامی و شعاری ( حمایتی که در عمل متجلی نمیشه ) ، گاهی به معنای حرف مفت زدن هم به کار برده میشه
گفتن اینکه چیزی رو باور دارید یا ازش حمایت می کنید ولی انجام ندادن هیچ کاری برای حمایت
حرف بدون عمل زدن
شعار دادن ( بدون عمل )
شعار دادن ( بدون عمل )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)