pay dirt

/ˈpeɪˈdɜːrt//peɪdɜːt/

(خاک معدنی و غیره) قابل بهره برداری، سود آور، خاک زرگری یا خاک معدن قابل استفاده، تحقیقات واکتشافات با ارزش ومفید، منفعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) any source of wealth, money, or success.

- She hit pay dirt with her recent romantic novel.
[ترجمه گوگل] او با رمان عاشقانه اخیرش به شدت ضربه زد
[ترجمه ترگمان] او با رمان رمانتیک اخیرش به خاک برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: soil, gravel, or ore that is rich in some mineral that makes mining it profitable.

جمله های نمونه

1. The band really hit pay dirt with their last album.
[ترجمه گوگل]گروه با آخرین آلبوم خود واقعاً به شدت ضربه خورد
[ترجمه ترگمان]گروه واقعا با آخرین آلبوم خود به خاک برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If a salesperson does not quickly hit pay dirt with a customer they will usually move straight on to someone else.
[ترجمه گوگل]اگر فروشنده به سرعت با مشتری برخورد نکند، معمولا مستقیماً سراغ شخص دیگری می رود
[ترجمه ترگمان]اگر یک فروشنده به سرعت به کثیفی با مشتری برخورد نکند، معمولا مستقیما به سراغ شخص دیگری می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Right now these three boys had hit pay dirt without even knowing the term.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این سه پسر بدون اینکه اصطلاح را بدانند، دست به خاک زده بودند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این سه پسر بدون اینکه زمان را بدانند به خاک برخورد کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cod, I had really hit pay dirt.
[ترجمه گوگل]کاد، من واقعاً به خاک پرداخته بودم
[ترجمه ترگمان] عجب، من واقعا به کثیفی زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sherriff Bonds : Holy cow . Pay dirt. I gotta get better at frisking.
[ترجمه گوگل]شریف باندز: گاو مقدس خاک بپرداز من باید در سرخ کردن بهتر شوم
[ترجمه ترگمان] گاو مقدس پول رو بده من باید این کار و بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They hit pay dirt on the fourth day.
[ترجمه گوگل]روز چهارم زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در روز چهارم به خاک می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After years of experimentation they finally hit pay dirt.
[ترجمه گوگل]پس از سال‌ها آزمایش، آنها سرانجام به خاک پرداختند
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها تجربه، آن ها سرانجام به کثیفی پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inventor worked for years before hitting pay dirt.
[ترجمه گوگل]مخترع سال‌ها کار کرد قبل از اینکه به کثیفی دست پیدا کند
[ترجمه ترگمان]مخترع برای سال ها قبل از پرداختن به کثیفی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They felt like giants of desire, pleased happy monsters digging into pay dirt.
[ترجمه گوگل]آن‌ها احساس می‌کردند غول‌های میل هستند، هیولاهای خوشحالی که در خاک می‌کاوشند
[ترجمه ترگمان]آن ها مانند دیوان of، از هیولاهای شاد شاد و شاد که به خاک و کثافت می پرداختند، لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tom searched for gold many years before he found pay dirt.
[ترجمه گوگل]تام سال‌ها قبل از اینکه خاک پول را پیدا کند به دنبال طلا بود
[ترجمه ترگمان]تام سال ها قبل از این که پول را بدهد، طلا را جستجو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If there were just 000 advanced civilizations in the galaxy, they could well strike pay dirt before Science turns 150.
[ترجمه گوگل]اگر فقط 000 تمدن پیشرفته در کهکشان وجود داشت، آنها می توانستند قبل از اینکه علم 150 ساله شود، خاک را به جان بخرند
[ترجمه ترگمان]اگر ۱۰۰۰ تمدن های پیشرفته در این کهکشان وجود داشته باشند، قبل از اینکه علم به ۱۵۰ تبدیل شود، به خوبی می توانند به خاک بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The author believes if he writes a good book he will finally hit pay dirt.
[ترجمه گوگل]نویسنده بر این باور است که اگر کتاب خوبی بنویسد در نهایت به خاک خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]نویسنده معتقد است که اگر یک کتاب خوب بنویسد، سرانجام به کثیفی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

به خاک یا زمینی گفته می شود که حاوی مواد معدنی باارزش، به ویژه طلا یا فلزات گران بها است و استخراج آن سودآور است.
به صورت استعاری، به معنای کشف چیزی بسیار ارزشمند یا رسیدن به موفقیت بزرگ، معمولاً پس از تلاش یا جستجو است.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف؛
Rich ore, Valuable find, Jackpot, Bonanza, Treasure, Gold mine, Windfall
مثال؛
The miners struck pay dirt after weeks of digging.
After months of research, the scientist finally hit pay dirt with a breakthrough discovery.
The new marketing strategy proved to be pay dirt for the company’s sales.
معادل های فارسی آن می تواند �خاک طلادار�، �موفقیت بزرگ� یا �کشف ارزشمند� باشد، بسته به زمینه کاربرد.

موفقیت یا دستاورد بزرگ
الف ) زمینی که در آن چیزی با ارزش مانند طلا یا نفت وجود داشته باشد. ذخایر غنی از مواد معدنی که ارزش استخراج را داشته باشند.
ب ) چیزی که برای کسی پول یا سود ایجاد می کند یا خودِ پول یا سود، هر منبع موفقیت یا ثروت: یک کشف از حسن اتفاق یا سرمایه گذاری سود آور
...
[مشاهده متن کامل]

The venture hasn't returned the paydirt he expected.
این سرمایه گذاری مبلغی را که او انتظار داشت پس نداده است.

عمدتا در آمریکا ( غیر رسمی ) :
پیدا کردن و گرفتن چیزی که منجر به پول و موفقیت میشه