paved

/ˈpeɪvd//peɪvd/

معنی: سنگفرش شده، صاف شده
معانی دیگر: سنفرش شده

جمله های نمونه

1. a paved road
جاده ی آسفالته

2. a paved road
جاده ی آسفالته (یا سنگفرش شده)

3. his election paved the way for land reforms
انتخاب شدن او اصلاحات ارضی را تسهیل کرد.

4. a rough road paved with brickbats
راه پردست اندازی که با پاره آجر فرش شده

5. that street was paved with triangular stones
آن خیابان با سنگ های سه گوش فرش شده بود.

6. the road is paved for a distance of 150 kilometers
راه به مسافت 150 کیلومتر آسفالته است.

7. the tables were paved with green marble
میزها با رویه ای از مرمر سبز پوشانده شده بودند.

8. the road to hell is paved with good intentions
راه جهنم با نیت های خوب سنگفرش شده است

9. the greater part of the road is paved
بیشتر جاده آسفالت شده است.

10. the path of reform is to be paved with popular struggle
راه اصلاحات را باید با کوشش مردم هموار کرد.

11. This decision paved the way for changes in employment rights for women.
[ترجمه گوگل]این تصمیم زمینه را برای تغییر در حقوق استخدامی زنان فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم راه را برای تغییر در حقوق اشتغال زنان هموار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His economic policies paved the way for industrial expansion.
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی او راه را برای توسعه صنعتی هموار کرد
[ترجمه ترگمان]سیاست های اقتصادی او راه توسعه صنعتی را هموار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some roads are paved with cobblestones, some with slabs of stones.
[ترجمه گوگل]برخی از جاده ها با سنگفرش و برخی با تخته سنگ فرش شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از جاده ها با قلوه سنگ های سنگفرش فرش شده و برخی از آن ها با تکه های سنگ فرش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The road to happiness is paved with adversities.
[ترجمه گوگل]راه خوشبختی با ناملایمات هموار شده است
[ترجمه ترگمان]راه سعادت با adversities فرش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This is a garden well paved with flowers.
[ترجمه گوگل]این باغی است که به خوبی با گل فرش شده است
[ترجمه ترگمان]این یک باغ است که گل ها را به خوبی فرش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ فرش شده (صفت)
paved

صاف شده (صفت)
paved

انگلیسی به انگلیسی

• made and covered in asphalt (road); covered with tiles

پیشنهاد کاربران

آسفالت کردن ( خیابان، جاده، . . . )
هموار کردن ( یک مسیری یا راهی را )
But those people paved the way for where we are today.
اما آن مردم راه را برای رسیدن به جایی که امروز هستیم هموار کردند.
آسفالت
Every street is paved with gold
سنگفرش هرخیابان ازطلاست
سنگفرش شده
هموار
سنگفرش شده
هموار کردن
پیچ خورده

بپرس