فعل گذرا ( transitive verb )حالات: paves, paving, paved مشتقات: paver (n.) عبارات: pave the way for
• : تعریف: to cover (a road or other way or area) with concrete, asphalt, stones, or the like in order to make a hard flat surface. • مشابه: concrete, stone
جمله های نمونه
1. pave the way (for)
راه را (برای کاری) باز کردن،تسهیل کردن
2. They're trying to blast away the hill to pave the way for the new highway.
[ترجمه الناز] انها در تلاش برای از بین بردن تپه ( با انفجار ) برای هموار کردن راه برای بزرگراه جدید هستند.
|
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تپه را منفجر کنند تا راه را برای بزرگراه جدید هموار کنند [ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا تپه را منفجر کنند تا راه را برای بزرگراه جدید هموار کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The mushroom development of technology will pave the way for improving our economy.
[ترجمه گوگل]توسعه قارچ گونه فناوری راه را برای بهبود اقتصاد ما هموار خواهد کرد [ترجمه ترگمان]توسعه قارچ تکنولوژی راه را برای بهبود اقتصاد ما هموار خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I do hope the treaty will pave the way to peace in the Middle East.
[ترجمه گوگل]امیدوارم این معاهده راه را برای صلح در خاورمیانه هموار کند [ترجمه ترگمان]من امیدوارم که این پیمان راه را برای صلح در خاور میانه هموار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Scientists hope that data from the probe will pave the way for a more detailed exploration of Mars.
[ترجمه گوگل]دانشمندان امیدوارند که داده های کاوشگر راه را برای اکتشاف دقیق تر مریخ هموار کند [ترجمه ترگمان]دانشمندان امیدوارند که داده های این کاوشگر راه را برای کاوش دقیق تر مریخ باز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These bircks are to pave the courtyard.
[ترجمه گوگل]این آجرها برای سنگفرش حیاط هستند [ترجمه ترگمان]این bircks برای فرش کردن حیاط هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. At top speed, the Pave Hawk helicopter can travel 221 miles per hour.
[ترجمه گوگل]با حداکثر سرعت، هلیکوپتر Pave Hawk می تواند 221 مایل در ساعت را طی کند [ترجمه ترگمان]با سرعت بالا، هلیکوپتر Pave هاوک می تواند در هر ساعت ۲۲۱ مایل را طی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And this does, of course, pave the way for all manner of hilarious aircraft-undercarriage impressions at parties.
[ترجمه گوگل]و این، البته، راه را برای همه نوع برداشت های خنده دار هواپیما-کالسکه در مهمانی ها هموار می کند [ترجمه ترگمان]و این امر، البته راه را برای همه نوع کاره ای مضحک و سرگرم کننده در مهمانی ها هموار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I pave the way for my people with product specialists, financial experts, the regional boys, whatever.
[ترجمه گوگل]من با متخصصان محصول، کارشناسان مالی، پسران منطقه، هر چه که باشد، راه را برای مردمم هموار می کنم [ترجمه ترگمان]راه را برای مردمم، متخصصان مالی، کارشناسان مالی، یا هر چیز هموار می سازم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They merely pave the way for an increasing proportion of those emissions to come from the burning of imported coal.
[ترجمه گوگل]آنها صرفاً راه را برای بخش فزاینده ای از انتشارات ناشی از سوزاندن زغال سنگ وارداتی هموار می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها فقط راه را برای افزایش بیشتر این تشعشعات برای آمدن از سوختن زغال سنگ وارداتی هموار می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mendel points out that this helped pave the way for economic crises that aggravated social discontent before 190
[ترجمه گوگل]مندل اشاره می کند که این به هموار کردن راه برای بحران های اقتصادی کمک کرد که نارضایتی اجتماعی را قبل از سال 190 تشدید کرد [ترجمه ترگمان]Mendel اشاره کرد که این امر می تواند راه را برای بحران های اقتصادی هموار کند که نارضایتی اجتماعی قبل از ۱۹۰ را تشدید کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Peer social interactions pave the way for potential mutual respect relations with adults in later development.
[ترجمه گوگل]تعاملات اجتماعی همسالان راه را برای روابط بالقوه احترام متقابل با بزرگسالان در رشد بعدی هموار می کند [ترجمه ترگمان]تعاملات اجتماعی همتا راه را برای روابط متقابل بالقوه با بزرگسالان در توسعه بعدی هموار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Whitehall appeared earlier to pave the way for the change by softening its line on public spending.
[ترجمه گوگل]وایت هال پیشتر ظاهر شد تا با نرم کردن خط خود در هزینه های عمومی، راه را برای تغییر هموار کند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد وایت هال زودتر راه را برای تغییر دادن خط خود بر هزینه های عمومی هموار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To pave the way, Roosevelt promoted Stilwell to full general.
[ترجمه گوگل]روزولت برای هموار کردن راه، استیلول را به ژنرال کامل ارتقا داد [ترجمه ترگمان]برای هموار کردن راه، روزولت به طور کلی Stilwell را به طور کامل ارتقا داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You need to pave the roads.
[ترجمه گوگل]شما باید جاده ها را آسفالت کنید [ترجمه ترگمان] باید جاده ها رو هموار کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• make a road; lay tiles when an area of ground is paved, it is covered with blocks of stone, bricks, or concrete. if one thing paves the way for another, it makes it possible for the other thing to happen. see also paving. when an area of ground is paved over, it is covered with blocks of stone, bricks, or concrete so that it is suitable for walking on.
پیشنهاد کاربران
۱. {با سنگ و غیره} فرش کردن ۲. هموار کردن. صاف کردن مثال: He said, it is a palace paved with crystal او گفت آن کاخی است که با کریستال فرش شده است. {اشاره به سخن ملکه ی سبا هنگام دیدن قصر حضرت سلیمان} ... [مشاهده متن کامل]
Paved ( ˈpeɪvd ) {راه و غیره} فرش شده. مفروش. سنگ فرش مثال: a paved road یک جاده سنگفرش شده
آسفالت کردن، سنگ فرش کردن
هموار کردن ( مسیر رسیدن به چیزی یا انجام موفقیت آمیز کاری ) e. g. One invention that I find particularly fascinating is the smartphone. Smartphones have completely transformed the way we live our lives by putting a wealth of information and connectivity right at our fingertips. They allow us to stay connected with friends and family, get directions, access information, take photos and videos, and even work from just about anywhere. ... [مشاهده متن کامل]
Smartphones have also led to the development of countless apps that can help us accomplish all sorts of tasks, from ordering food to tracking our fitness goals. In addition, ⭐smartphones have paved the way for other technologies⭐, such as augmented reality and virtual reality, that have the potential to change the way we interact with the world even further. Overall, I think the smartphone is an incredibly important and transformative invention that has truly changed the way we live our lives.
آسفالت کردن
مسیر را صاف و هموار کردن
the road out of this dead end is paved with trying different ideas راه خروج از این بن بست با امتحان کردن ایده های مختلف هموار میشه