pauperism

/ˈpɔːrpərɪzəm//ˈpɔːpərɪzəm/

فقر، نداری، لاتی، افلاس، مسکینی، بی چیزی، گدایی، بینوایی، اعانه بگیری، گروه گدایان

جمله های نمونه

1. It'seemed to them that socialism meant pauperism.
[ترجمه گوگل]به نظر آنها سوسیالیسم به معنای فقر گرایی است
[ترجمه ترگمان]به نظرشان می رسید که سوسیالیسم meant است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He becomes a pauper, and pauperism develops more rapidly than population and wealth.
[ترجمه گوگل]او فقیر می شود و فقرگرایی سریعتر از جمعیت و ثروت توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]به گدا تبدیل شد، و pauperism به سرعت رشد کرد تا جمعیت و ثروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Socialism means eliminating poverty. Pauperism is not socialism, still less communism.
[ترجمه گوگل]سوسیالیسم یعنی از بین بردن فقر فقرگرایی سوسیالیسم نیست، کمونیسم است
[ترجمه ترگمان]سوسیالیسم به معنای حذف فقر است سوسیالیسم سوسیالیسم نیست، هنوز کمونیسم کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There can be no communism with pauperism, or socialism with pauperism.
[ترجمه گوگل]کمونیسم با فقریسم و ​​سوسیالیسم با فقریسم نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ وجه اشتراکی با pauperism، یا سوسیالیسم با pauperism وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pauperism is not socialism, still less communism.
[ترجمه گوگل]فقرگرایی سوسیالیسم نیست، کمونیسم است
[ترجمه ترگمان]سوسیالیسم سوسیالیسم نیست، هنوز کمونیسم کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their women and children suffer, and their old age is branded with pauperism.
[ترجمه گوگل]زنان و کودکان آنها رنج می برند و پیری آنها با فقر و تنگدستی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]زنان و کودکان آن ها رنج می کشند، و سن پیری آن ها with branded
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beggary, mendicancy, state of relying on charity; destitution, poverty, indigence
pauperism is the state of being very poor; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس