patsy

/ˈpætsi//ˈpætsi/

معنی: خردل، مردکه، فریب خورده، شخص گول خورده
معانی دیگر: (خودمانی)، دلال مظلمه، کسی که کاسه کوزه ها را به سر او می شکنند، خربارکش، نازک نارنجی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: patsies
• : تعریف: (slang) one who is easily victimized or manipulated.
مشابه: prey

جمله های نمونه

1. She outgrew her clothes so rapidly that Patsy was always having to buy new ones.
[ترجمه گوگل]او آنقدر سریع لباس هایش را بزرگ کرد که پتسی همیشه مجبور به خرید لباس های جدید بود
[ترجمه ترگمان]لباس هایش آنقدر کوچک بود که پتسی همیشه مجبور بود لباس های نو بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Patsy was celebrating last night after giving birth to twins.
[ترجمه گوگل]پتسی دیشب پس از به دنیا آوردن دوقلو در حال جشن گرفتن بود
[ترجمه ترگمان]پتسی دیشب بعد از تولد دوقلوها جشن گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was good to see Patsy and catch up on all the gossip.
[ترجمه گوگل]دیدن پتسی و شنیدن همه شایعات خوب بود
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب بود که پتسی را می دیدم و به همه شایعات گوش می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Patsy had to clench her jaw to suppress her anger.
[ترجمه گوگل]پتسی مجبور شد آرواره‌اش را ببندد تا خشمش را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]پتسی مجبور شد آرواره خود را گره کند تا عصبانیتش را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patsy could hardly be heard above the baby's yowls.
[ترجمه گوگل]پتسی به سختی از صدای زوزه بچه شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]به زحمت صدای زوزه بچه به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Now watch it, Patsy," the Sergeant told her.
[ترجمه گوگل]گروهبان به او گفت: "حالا آن را تماشا کن، پتسی "
[ترجمه ترگمان]گروهبان به او گفت: \" مواظب باش، پتسی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Patsy was pigeonholed as a Country and Western singer, but that's too simple.
[ترجمه گوگل]پتسی به عنوان خواننده کانتری و وسترن کبوتر بود، اما این خیلی ساده است
[ترجمه ترگمان]پاتسی pigeonholed به عنوان یک خواننده کانتری و غربی شناخته شد، اما خیلی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Davis was nobody's patsy.
[ترجمه گوگل]دیویس اهل هیچ کس نبود
[ترجمه ترگمان]دیویس هم آدم پستی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But he did indeed run a patsy against Stratton in 195
[ترجمه گوگل]اما او واقعاً در سال 195 در برابر استراتن مسابقه داد
[ترجمه ترگمان]اما در واقع در واقع در برابر Stratton در جاده ۱۹۵ against کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Blonde Patsy, who is eight months pregnant, looked a far cry from the willowy screen siren bedded by Mel Gibson.
[ترجمه گوگل]بلوند پتسی، که هشت ماهه باردار است، با آژیر صفحه نمایش بیدی که مل گیبسون روی آن قرار داده بود، بسیار دور به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]بور Patsy، که هشت ماه پیش باردار است، با گریه بسیار زیادی از صفحه نمایش \"willowy\" که توسط مل گیبسون انتخاب شد، به نظر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patsy Stoneman provides a brilliant intertextual account of Wuthering Heights.
[ترجمه گوگل]پتسی استونمن گزارش بینامتنی درخشانی از ارتفاعات Wuthering ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]پتسی سی نت کارلو حساب دقیقی از وودرینگ هایتز به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Patsy reappeared and placed the hot dish down on the bread board in the centre of the table.
[ترجمه گوگل]پتسی دوباره ظاهر شد و ظرف داغ را روی تخته نان در مرکز میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]پتسی دوباره ظاهر شد و ظرف آب گرم را روی تخته ای که وسط میز بود گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was whispered, Patsy said, that he couldn't cut the mustard.
[ترجمه گوگل]پتسی گفت زمزمه شد که او نمی تواند خردل را برش دهد
[ترجمه ترگمان]پتسی گفت که نمی تواند خردل را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They looked at him miserably-another patsy for the collection.
[ترجمه گوگل]آنها با بدبختی به او نگاه کردند - یکی دیگر از پشیمانی های مجموعه
[ترجمه ترگمان]با درماندگی به او نگاه کردند - یه حقه دیگه برای کلکسیون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If Patsy had a penchant for a pretty frock, Hughie Gallacher had a drink problem.
[ترجمه گوگل]اگر پتسی به یک روسری زیبا میل داشت، هیو گالاچر مشکل نوشیدنی داشت
[ترجمه ترگمان]اگر پتسی علاقه خاصی به فراک زیبا داشت، هیویی مشکل مشروب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خردل (اسم)
coward, craven, mustard, patsy, faint-heart

مردکه (اسم)
nobody, duffer, patsy, losel

فریب خورده (اسم)
patsy

شخص گول خورده (اسم)
patsy

انگلیسی به انگلیسی

• scapegoat, one who takes the blame; fool, sucker, wimp (slang)

پیشنهاد کاربران

patsyism کلمه ساخته و پرداخته هوش مصنوعی است
A patsy is a person who is easily manipulated or tricked into taking the blame for someone else’s actions or mistakes. It is often used to refer to a person who is set up to take the blame in a criminal or deceitful situation.
...
[مشاهده متن کامل]

شخصی که به راحتی تحت کنترل قرار می گیرد یا فریب می خورد تا او را به خاطر اعمال یا اشتباهات دیگران سرزنش کرد.
اغلب برای اشاره به شخصی استفاده می شود که برای به گردن گرفتن تقصیر در موقعیتی مجرمانه یا فریبکارانه در نظر گرفته شده است.
سپر بلا، کسی که کاسه کوزه ها را به سر او می شکنند
مثال؛
For example, in a heist movie, a character might say, “We need a patsy to distract the guards while we make our escape. ”
In a political scandal, someone might be accused of being a patsy for a higher - ranking official.
A person discussing conspiracy theories might claim, “He’s just a patsy, the real culprits are still at large. ”

واژه "patsy" از نام "Patrick" که یک نام ایرلندی است، مشتق شده است. این واژه به معنای شخصی است که آسان به او فریب داده می شود یا که به راحتی به دست دیگران می افتد.
مشتقات دیگر این واژه می توانند شامل "patsyism" ( پدیده ای مرتبط با افرادی که به آسانی به دست دیگران می افتند )
...
[مشاهده متن کامل]

منبع CHAT GPT AI 3. 50

• پخمه a gullible person
• یازئخ ( ترکی )
A person who can be easily taken advantage of• and manipulated
• easy target

بپرس