patron

/ˈpeɪtrən//ˈpeɪtrən/

معنی: پشتیبان، حامی، دوست، نگهدار، ولینعمت، مشتری، حافظ
معانی دیگر: سرور، خدایگان، خداوندگاری، مشوق، خلعت دهنده، مشتری همیشگی، (انگلیس) اعطا کننده ی شغل های کلیسایی، رجوع شود به: patron saint

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who buys the goods or services of a business establishment, esp. a regular customer or client of a shop, hotel, restaurant, or the like.
مترادف: customer, regular
مشابه: buyer, client, frequenter, habitu�, shopper

- The couple were steady patrons, and the owner was anxious to see that they were satisfied with their meal.
[ترجمه سلیمان فرهادیان] این زن و شوهر، مشتری همیشگی بودند و مغازه دار می خواست ببیند آن ها از غذای شان راضی هستند یا نه.
|
[ترجمه گوگل] این زوج از مشتریان ثابتی بودند و صاحبش نگران بود ببیند که آنها از غذایشان راضی هستند
[ترجمه ترگمان] این زوج حامیان دایمی بودند و صاحب مغازه می خواست ببیند که آن ها از غذای خود راضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who acts as a guardian, supporter, or sponsor, as of an artist or an artistic group or institution.
مترادف: backer, benefactor, friend, sponsor, supporter
مشابه: advocate, connection, contributor, donor, father, guardian, philanthropist, promoter

- She is a great patron of the arts and has provided the financial backing for numerous art exhibits as well as plays.
[ترجمه گوگل] او حامی بزرگ هنر است و حمایت مالی برای نمایشگاه های هنری متعدد و همچنین نمایشنامه ها را فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان] او حامی عالی هنر است و پشتیبانی مالی بسیاری از نمایشگاه های هنری متعدد و همچنین بازی ها را تامین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a generous man who was a patron of poets and artists
مرد سخاوتمندی که حامی شعرا و هنرمندان بود

2. he fell into disfavor with his patron
او از چشم اربابش افتاد.

3. The Princess Royal is a well-known patron of several charities.
[ترجمه گوگل]پرنسس رویال حامی معروف چندین موسسه خیریه است
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم سلطنتی حامی بسیار معروف چندین موسسه خیریه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chiswick church is dedicated to St Nicholas, patron saint of sailors.
[ترجمه گوگل]کلیسای چیزویک به سنت نیکلاس، قدیس حامی ملوانان تقدیم شده است
[ترجمه ترگمان]کلیسای Chiswick به سنت نیکولاس، قدیس حامی ملوانان اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are the patron saint of life, your wisdom and sincerity to hold up the sun life, your selfless sacrifice life, heal the wounded bear bitter hardships, pain.
[ترجمه گوگل]شما حامی زندگی هستید، خرد و صداقت شما برای بالا بردن زندگی خورشید، زندگی فداکارانه شما، شفای خرس زخمی سختی های تلخ، درد
[ترجمه ترگمان]شما قدیس حامی زندگی هستید، حکمت و خلوص نیت که زندگی آفتاب را حفظ کنید، زندگی قربانی خود را فدا کنید، و آسیب های تلخ را التیام بخشید، رنج و درد را التیام بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The student wants to find a wealthy patron in America.
[ترجمه گوگل]دانش آموز می خواهد یک حامی ثروتمند در آمریکا پیدا کند
[ترجمه ترگمان]دانش آموز می خواهد یک حامی ثروتمند در آمریکا پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The BBC is a major patron of the arts.
[ترجمه گوگل]بی بی سی حامی اصلی هنر است
[ترجمه ترگمان]بی بی سی حامی اصلی هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. St. John Bosco is the patron saint of Turin.
[ترجمه گوگل]سنت جان بوسکو قدیس حامی تورین است
[ترجمه ترگمان]سنت جان بوسکو قدیس حامی تورین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frederick the Great was the patron of many artists.
[ترجمه گوگل]فردریک کبیر حامی بسیاری از هنرمندان بود
[ترجمه ترگمان]فردریک کبیر حامی بسیاری از هنرمندان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Catherine the Great was a patron of the arts and sciences.
[ترجمه گوگل]کاترین کبیر حامی هنر و علوم بود
[ترجمه ترگمان]کاترین بزرگ حامی هنر و علوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. St Nicholas is the patron saint of children.
[ترجمه گوگل]سنت نیکلاس قدیس حامی کودکان است
[ترجمه ترگمان]سنت Nicholas قدیس حامی بچه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. St Christopher is the patron saint of travellers.
[ترجمه گوگل]سنت کریستوفر قدیس حامی مسافران است
[ترجمه ترگمان]سنت کریستوفر قدیس حامی مسافران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also patron of brewers and theologians.
[ترجمه گوگل]همچنین حامی آبجوسازان و متکلمان
[ترجمه ترگمان]هم چنین حامی brewers و theologians
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ironically, he is also patron of foresters.
[ترجمه گوگل]از قضا او حامی جنگلبانان نیز هست
[ترجمه ترگمان]از قضا او هم حامی foresters است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشتیبان (اسم)
abutment, backup, supporter, protector, guardian, patron, backer, prop, buttress, savior

حامی (اسم)
supporter, protector, patron, sponsor, actor, advocate, partisan, backer, shield, booster, bulwark, vindicator, partizan

دوست (اسم)
patron, ally, fellow, friend, mate, boyfriend, bosom friend, chum, schoolmate

نگهدار (اسم)
supporter, protector, patron, backer, prop, keeper, guard, curator, stanchion, depositary, looker, watchdog

ولینعمت (اسم)
patron, benefactor

مشتری (اسم)
patron, casual, chap, customer, client, jupiter

حافظ (اسم)
patron, keeper, preserver

تخصصی

[کامپیوتر] مشتری یاارباب رجوع

انگلیسی به انگلیسی

• supporter; regular customer; sponsor; guardian, legal guardian
a patron is a person who supports artists, writers, or musicians by giving them money.
the patron of a charity, group, or campaign is an important person who is interested in it and who allows his or her name to be used for publicity.
the patrons of a particular shop, pub, or other place are its customers; a formal use.

پیشنهاد کاربران

patron
patron : pat - ron
pat = همریشه با " پاد " در پارسی : نگهبان ، پاسدار ، پادبان
ron = همریشه با " ران " در پارسی : مانند حُکمرانی
پیشنهاد : پادران
دوستانبا apron : پیش بند اشتباه نشه
حامی. حافظ، نگهدار، پشتیبان، ولی نعمت، مشتری، کامپیوتر: مشتری یا ارباب رجوع
فرد مورد نظر
تفاوت patron , customer و client
Patron could either be the same as a customer or client or it could mean someone who supports someone ( artist, author, etc ) by giving them money but does not necessarily get anything in return.
...
[مشاهده متن کامل]

Customer would be anyone who buys something, whether it’s only once or repeatedly.
A client implies that this customer comes regularly for a service more than a product.
Examples:
The artist had several patrons who made it possible for him to devote his time to his paintings.
Hundreds of customers go to McDonald’s everyday.
The beautician had several clients who had been coming to her for more than ten years.

A person or group that supports an activity or organization, especially by giving
money
حامی مالی یک فعالیت اجتماعی یا یک سازمان
اسپانسر
The Princess Royal is a well - known patron of several charities
...
[مشاهده متن کامل]

Auchincloss is a longtime patron of the arts
synonyms:
sponsor � backer � financier � subsidizer � underwriter � guarantor �

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/patron?q=patron
مشتری پر و پا قرص
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
ترجمه از فرهنگ واژگان "کمبریج":
به شخص یا گروهی گفته میشه که از یه فعالیت یا یه سازمان حمایت میکنن، خصوصا با پول دادن ( به صورت مالی )
مددجو، ارباب رجوع، مشتری
ولی
امانت گیرنده کتاب ( در مورد کتابخونه )
حامی
Backer
Supporter
1 - حامی
2 - مشتری همیشگ
علاقمند
مشتری دائم/ثابت/همیشگی
Patrons must have recent bath
۱. حامی مالی / حمایت کننده / پشتیبان / کمک رسان / کمک دهنده / کمک حال
۲. مشتری ثابت ( رستوران، مغازه و . . . ) / مراجعه کننده ثابت
۳. اسم یک برند لاکچری و گران قیمت تکیلا ( Tequila )
# مترادف ها :
...
[مشاهده متن کامل]

۱. Sponsor / backer / advocate / subscriber / Financer / supporter / Donor / contributor / promoter / helper
۲. Customer / client / frequenter / user
# Patroness نسخه زنونشه
* ریشه این واژه لاتینه و به زبان فرانسوی برمیگرده و بعد وارد انگلیسی شده
* احتمالا توی اینترنت تا حالا با عبارت " Become a Patron " روبرو شدید. این یعنی بیا پولتو بده ما تا گردنمون کلفت تر ازین شه. والا بخدا. ما خودمون یه ۷ ۸ تا patron لازم داریم تا وسایل مورد علاقمونو بخریم. حالا بیایم پولمونو بدیم تو. بچه شدی ؟ فکر کردی کویته اینجا یا ما جف بزوس و بیل گیتسیم ؟ البته اگه ۵۰۰ تک تومن قبوله شماره کارت بدید واریز کنیم😑🙁😂😒😫😄
تعریف انگلیسی :
noun
noun: patron; plural noun: patrons
1.
a person who gives financial or other support to a person, organization, or cause.
"a celebrated patron of the arts"
2.
a customer of a shop, restaurant, etc. , especially a regular one.
"we surveyed the plushness of the hotel and its sleek, well - dressed patrons"

عالیجناب
مشتری همیشگی
یه نوع کارفرما ( که بعضی موقع ها معروفه ) کسی که حمایت میکنه برای فعالیت یا سازمان مثل charity
مشتری وفادار و همیشگی جایی ( رستوران ، مغازه ، کافی شاپ )
The patron of the exhibition is the multimillionaire Bill Gates
اسپانسر
مشتری
کارفرما

صاحب منصب، متصدی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس