patriotism

/ˈpeɪtriəˌtɪzəm//ˈpætrɪətɪzəm/

معنی: میهن پرستی
معانی دیگر: میهن دوستی، وطن پرستی، عرق ملی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: love for, and devotion and loyalty to, one's nation.

جمله های نمونه

1. patriotism drew them together
میهن دوستی آنان را متحد می کرد.

2. patriotism motivated them to try their best
میهن دوستی آنها را برانگیخت تا بیشترین کوشش خود را بکنند.

3. patriotism welled in my breast
عشق میهن در سینه ام موج می زد.

4. (s. johnson) patriotism is the last refuge of a scoundrel
میهن پرستی آخرین دستاویز آدم های رذل است.

5. fervent patriotism
وطن دوستی پر شور

6. men of dubious patriotism
مردانی که میهن دوستی آنها مورد شک است

7. an instance of true patriotism
نمونه ای از میهن دوستی واقعی

8. a complete modern who rejects the idea of patriotism
آدم کاملا متجددی که فکر وطن دوستی را مردود می شمارد.

9. these poems are informed with a sense of patriotism
این اشعار سرشار از حس میهن دوستی است.

10. they justified every villainy in the name of patriotism
آنها هرگونه شرارت را تحت عنوان میهن پرستی توجیه می کردند.

11. he tried to dress his actions in the livery of patriotism
او سعی کرد به اعمال خود جامه ی میهن دوستی بپوشاند.

12. the worms who attack our constitution under the guise of patriotism
آن پست فطرت هایی که زیر نقاب وطن پرستی قانون اساسی ما را مورد حمله قرار می دهند

13. Patriotism is the willingness to kill and be killed for trivial reasons. Bertrand Russell
[ترجمه گوگل]میهن پرستی تمایل به کشتن و کشته شدن به دلایل بی اهمیت است برتراند راسل
[ترجمه ترگمان]Patriotism تمایل به کشتن و کشته شدن به دلایل بی اهمیت است برتراند راسل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Patriotism is the last refuge of a scoundrel.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی آخرین پناهگاه رذل است
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی آخرین پناه یک آدم رذل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A deep sense of patriotism had been implanted in him by his father.
[ترجمه گوگل]حس عمیق میهن پرستی توسط پدرش در او کاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]پدرش با حس وطن پرستی شدید در او کاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. True patriotism doesn't exclude an understanding of the patriotism of others.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی واقعی درک میهن پرستی دیگران را رد نمی کند
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی واقعی درکی از میهن پرستی دیگران را حذف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. You're not supposed to be so blind with patriotism that you can't face reality. Wrong is wrong, no matter who says it.
[ترجمه گوگل]قرار نیست آنقدر از وطن پرستی کور باشی که نتوانی با واقعیت روبرو شوی اشتباه اشتباه است، مهم نیست چه کسی آن را می گوید
[ترجمه ترگمان]تو قرار نیست انقدر با وطن پرستی باشی که نمی تونی با واقعیت روبرو بشی اشتباهه، مهم نیست کی اینو میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I think patriotism is like charity —— it begins at home.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم میهن پرستی مانند صدقه است - از خانه شروع می شود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم میهن پرستی مانند صدقه است - - در خانه شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میهن پرستی (اسم)
patriotism

انگلیسی به انگلیسی

• love and support of one's country, devotion to one's nation
patriotism is love for your country and loyalty towards it.

پیشنهاد کاربران

patriotism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: میهن‏پرستی
تعریف: عشق ورزیدن به میهن و دفاع صمیمانه از منافع آن
وطن پرستی
عرق ملی

بپرس