1. Patriarchy has not disappeared - it has merely changed form.
[ترجمه گوگل]پدرسالاری ناپدید نشده است - فقط شکل خود را تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]مقام روحانیت از بین نرفته است - بلکه تغییر شکل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She rails against patriarchy and hierarchy.
[ترجمه گوگل]او با پدرسالاری و سلسله مراتب مخالفت می کند
[ترجمه ترگمان]او بر خلاف پدرسالاری و سلسله مراتب کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Characteristically, the patriarchy thesis generates a revolutionary ideology rather than a fatalistic acceptance of determinism and relativism.
[ترجمه گوگل]مشخصاً، تز پدرسالاری به جای پذیرش جبرگرایی و نسبی گرایی، یک ایدئولوژی انقلابی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]فلسفه پدرسالاری به جای پذیرش نهایی جبرگرایی و نسبی گرایی، یک ایدئولوژی انقلابی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Escape from the heavy hands of Patriarchy!
[ترجمه گوگل]فرار از دستان سنگین پدرسالاری!
[ترجمه ترگمان]فرار از دست سنگین patriarchy!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Has she, perchance, sold out to the patriarchy?
[ترجمه گوگل]آیا او، احتمالا، به پدرسالار فروخته است؟
[ترجمه ترگمان]مگر او به سنت patriarchy فروخته شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That culture refused to die, giving the patriarchy a headache.
[ترجمه گوگل]آن فرهنگ از مردن امتناع میکرد و این امر پدرسالاری را به دردسر انداخت
[ترجمه ترگمان]آن فرهنگ از مرگ سر باز زد و به the یک سردرد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. characteristic of a patriarchy.
8. If we do not view patriarchy as a necessary and inevitable step in human cultural evolution, how did it come about?
[ترجمه گوگل]اگر مردسالاری را گامی ضروری و اجتناب ناپذیر در تکامل فرهنگی بشر ندانیم، چگونه به وجود آمده است؟
[ترجمه ترگمان]اگر پدرسالاری به عنوان یک گام ضروری و اجتناب ناپذیر در تکامل فرهنگی انسان نگاه نکنیم، چگونه آن اتفاق افتاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Discovery of Paternity Many people assume patriarchy developed when men discovered their importance in human reproduction.
[ترجمه گوگل]کشف پدری بسیاری از مردم تصور می کنند که مردسالاری زمانی شکل گرفت که مردان اهمیت خود را در تولید مثل انسان پی بردند
[ترجمه ترگمان]کشف Paternity بسیاری از مردم هنگامی که مردان اهمیت خود را در تولید مثل انسان کشف کردند، در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is time to challenge standardised doctrines of patriarchy and imperialism.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که دکترین های استاندارد شده پدرسالاری و امپریالیسم را به چالش بکشیم
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده است که اصول استاندارد پدرسالاری و امپریالیسم را به چالش بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Not only does it symbolize the rise of patriarchy, it also coincides with the Babylonian conquest of Sumeria.
[ترجمه گوگل]نه تنها نمادی از ظهور پدرسالاری است، بلکه همزمان با فتح سومری توسط بابلیان است
[ترجمه ترگمان]نه تنها نماد افزایش پدرسالاری است بلکه با تسخیر بابلی of نیز همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Recognising this paradox lends weight to the patriarchy thesis, explaining away many apparent counter-examples.
[ترجمه گوگل]تشخیص این پارادوکس به تز پدرسالاری وزن می دهد و بسیاری از نمونه های متضاد آشکار را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]با تشخیص این پارادوکس، وزن خود را به مساله پدرسالاری، توضیح می دهد و بسیاری از نمونه های بارز مقابله را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That's not very different from what patriarchy always says about women.
[ترجمه گوگل]این با آنچه پدرسالاری همیشه در مورد زنان می گوید تفاوت چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]این کاملا متفاوت از چیزی نیست که پدرسالاری در مورد زنان می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The patriarchy - centered culture emerged and grew in the semi - feudal and semi - colonial soil.
[ترجمه گوگل]فرهنگ پدرسالاری محور در خاک نیمه فئودالی و نیمه استعماری پدید آمد و رشد کرد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ پدرسالاری ظهور کرد و در خاک نیمه فئودالی و نیمه مستعمراتی رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید