• (1)تعریف: the fact or state of being a father; fatherhood.
• (2)تعریف: descent or inheritance from a father.
صفت ( adjective )
• (1)تعریف: of or concerning a legal action in which a woman accuses a man of fathering her child.
• (2)تعریف: of or concerning fatherhood.
جمله های نمونه
1. the duties of paternity
وظایف پدری
2. new tests can establish paternity beyond doubt
آزمایش های جدید می تواند بدون شک و تردید پدر واقعی کودک را تعیین کنند.
3. he denied having fathered the child and had to take a paternity test
او انکار کرد که آن کودک را پس انداخته است و مجبور شد به آزمون پزشکی پدری تن دربدهد.
4. The paternity of the child is in dispute.
[ترجمه گوگل]پدری کودک مورد اختلاف است [ترجمه ترگمان]پدری که فرزند فرزند خوانده می شود در بحث است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He refused to admit paternity of the child.
[ترجمه گوگل]او از اعتراف به پدر بودن کودک خودداری کرد [ترجمه ترگمان]از پذیرفتن فرزندی فرزند خود امتناع ورزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Would Bill Gates take paternity leave?
[ترجمه گوگل]آیا بیل گیتس مرخصی پدری می گیرد؟ [ترجمه ترگمان]بیل گیتس می خواد پدرش رو ترک کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So why does paternity leave continue to serve as the barometer of social change for the media?
[ترجمه گوگل]پس چرا مرخصی پدری همچنان به عنوان فشارسنج تغییرات اجتماعی برای رسانه ها عمل می کند؟ [ترجمه ترگمان]پس چرا این مرخصی پدری به عنوان شاخصی برای تغییر اجتماعی برای رسانه ها به کار خود ادامه می دهد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Neither father had taken or requested an extended paternity leave that would interrupt his career.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از پدرها مرخصی پدری طولانی مدتی را که باعث وقفه در کار او شود، نگرفته و درخواست نکرده بود [ترجمه ترگمان]نه پدر او را گرفته بود و یا درخواست مرخصی پدری کرده بود که شغل او را قطع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fathers are allowed two days off as paid paternity leave.
[ترجمه گوگل]پدران مجاز به دو روز مرخصی به عنوان مرخصی پدری هستند [ترجمه ترگمان]پدران به هنگام رفتن به مرخصی، دو روز مرخصی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A slightly revised theory of the ignorance of paternity involves the idea that women and men led largely separate lives.
[ترجمه گوگل]یک نظریه کمی تجدید نظر شده در مورد ناآگاهی پدری شامل این ایده است که زنان و مردان تا حد زیادی زندگی جداگانه ای داشتند [ترجمه ترگمان]یک نظریه کمی بازبینی شده از جهل پدر، شامل این ایده است که زنان و مردان به طور گسترده زندگی جداگانه ای داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Discovery of Paternity Many people assume patriarchy developed when men discovered their importance in human reproduction.
[ترجمه گوگل]کشف پدری بسیاری از مردم تصور می کنند که مردسالاری زمانی شکل گرفت که مردان اهمیت خود را در تولید مثل انسان پی بردند [ترجمه ترگمان]کشف Paternity بسیاری از مردم هنگامی که مردان اهمیت خود را در تولید مثل انسان کشف کردند، در نظر می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Jackson never has filed suit seeking to establish paternity, Brokaw said.
[ترجمه گوگل]بروکاو گفت که جکسون هرگز شکایتی را برای اثبات پدری ارائه نکرده است [ترجمه ترگمان]brokaw گفت که جکسون هیچ وقت کت و شلوار به دست نیاورده است تا پدر فرزندی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tom went off on paternity leave and his secretary organised a whip-round to send a card and a gift.
[ترجمه گوگل]تام به مرخصی پدری رفت و منشی او برای ارسال یک کارت و یک هدیه یک دور شلاق ترتیب داد [ترجمه ترگمان]تام به مرخصی پدر رفت و منشی او یک شلاق برای ارسال یک کارت و یک هدیه ترتیب داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A DNA test should establish Wright's paternity of the child.
[ترجمه سید بهروز رضوی] تست DNA باید ابوت قانونی آقای رایت را بر طفل تصدیق نماید
|
[ترجمه گوگل]آزمایش DNA باید پدری رایت را برای کودک مشخص کند [ترجمه ترگمان]یک تست دی ان ای باید پدر (رایت)را برای کودک ایجاد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• fatherhood; source, origin paternity is the state or fact of being the father of a particular child.
پیشنهاد کاربران
پدری، پدرانگی
پدر شدن، بچه دار شدن ( برای مردان ) Many companies are now offering paternity leave اکنون بسیاری از شرکت ها ( به کارکنان مردشون ) مرخصی بچه دار شدن/زایمان همسر پیشنهاد می دهند