paternalistic

جمله های نمونه

1. The doctor is being paternalistic. He's deciding what information the patient needs to know.
[ترجمه گوگل]دکتر داره پدرانه رفتار میکنه او تصمیم می گیرد که بیمار چه اطلاعاتی را باید بداند
[ترجمه ترگمان]دکتر paternalistic او در مورد اینکه بیمار به چه اطلاعاتی نیاز دارد تصمیم می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her self-criticism of the paternalistic atmosphere which she allowed to engulf her in her early insecurity is devastating.
[ترجمه گوگل]انتقاد از خود او از فضای پدرانه ای که اجازه داد او را در ناامنی اولیه اش غرق کند ویرانگر است
[ترجمه ترگمان]احساسش نسبت به جو paternalistic که به او اجازه داده بود او را در نا امنی اولیه در خود غرق کند، ویرانگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What should stop is the paternalistic and well-meaning indulgence of the sub-culture of thuggery.
[ترجمه گوگل]آنچه باید متوقف شود، اغماض پدرانه و خیرخواهانه خرده فرهنگ اوباش است
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید متوقف شود، indulgence و به معنای چشم پوشی از فرهنگ آدمکشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was traditional, highly people oriented, somewhat paternalistic, and a comfortable place to work.
[ترجمه گوگل]این مکان سنتی، مردم گرا، تا حدودی پدرانه و مکانی راحت برای کار بود
[ترجمه ترگمان]آن سنتی، بسیار مردمی، تا حدی paternalistic، و جای راحتی برای کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is it paternalistic approval bestowed whether it is really deserved or not, or acknowledgement of output targets that are routinely reached.
[ترجمه گوگل]آیا تأیید پدرانه اعطا می شود که آیا واقعاً مستحق است یا نه، یا تأیید اهداف خروجی که به طور معمول به آنها می رسد
[ترجمه ترگمان]آیا این تایید و approval bestowed که آیا واقعا سزاوار است یا نه، و یا تایید اهداف خروجی که به طور معمول به آن رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crosfield was an enlightened employer in the paternalistic tradition, deeply influenced by his Quaker upbringing.
[ترجمه گوگل]کراسفیلد یک کارفرمای روشنفکر در سنت پدرانه بود که عمیقاً تحت تأثیر تربیت کواکری او بود
[ترجمه ترگمان]Crosfield یک کارفرمای روشنفکر در سنت paternalistic بود، که عمیقا تحت تاثیر تربیت Quaker قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It has a paternalistic approach to local authority tenants.
[ترجمه گوگل]رویکردی پدرانه نسبت به مستاجران محلی دارد
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد paternalistic به tenants محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tired of this paternalistic and oppressive regime, Beida students aired their complaints over several evenings in mid-December.
[ترجمه گوگل]دانشجویان بیدا که از این رژیم پدرانه و ستمگر خسته شده بودند، چندین شب در اواسط دسامبر شکایات خود را پخش کردند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان Beida که از این رژیم سرکوبگر و ظالمانه خسته شده بودند، در اواسط ماه دسامبر در اواسط ماه دسامبر، شکایت ها خود را پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The paternalistic interference by epidemic prevention and control on individuals especially on individual voluntary and self-regarding action must be justified ethically.
[ترجمه گوگل]مداخله پدرانه از طریق پیشگیری و کنترل همه گیر در افراد به ویژه در اقدامات داوطلبانه و خودپسندانه فردی باید از نظر اخلاقی توجیه شود
[ترجمه ترگمان]دخالت paternalistic در پیش گیری و کنترل اپیدمی بر روی افراد به خصوص بر روی اقدام فردی و ارادی فرد باید از نظر اخلاقی توجیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. IBM has always been a paternalistic employer.
[ترجمه گوگل]IBM همیشه یک کارفرمای پدرانه بوده است
[ترجمه ترگمان](آی بی ام)همیشه یک کارفرمای paternalistic بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In China, small industrial enterprises generally adopt paternalistic management and unavoidably have bureaucratic airs. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]در چین، شرکت‌های صنعتی کوچک عموماً مدیریت پدرانه را در پیش می‌گیرند و به‌طور اجتناب‌ناپذیری هوای بوروکراتیک دارند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]در چین، شرکت های کوچک صنعتی به طور کلی مدیریت paternalistic را اتخاذ می کنند و به طور اجتناب ناپذیری دارای صورت های پست بروکراتیک هستند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet necessary public-health interventions are by nature paternalistic: think fluoridation of municipal water supplies, compulsory vaccinations and mandatory reporting of communicable diseases.
[ترجمه گوگل]با این حال، مداخلات ضروری در بهداشت عمومی طبیعتاً پدرانه است: فلوراید کردن منابع آب شهری، واکسیناسیون اجباری و گزارش اجباری بیماری های واگیر را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مداخلات بهداشتی عمومی ضروری هستند: فکر کردن به تامین منابع آب شهری، واکسیناسیون اجباری و گزارش اجباری بیماری های مسری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rooted in paternalistic culture and practiced for centuries, female circumcision in Uganda is thought to protect a girl's chastity by "reducing the urge for sex in women, " Mirundi said.
[ترجمه گوگل]میروندی گفت که ختنه زنان در اوگاندا که ریشه در فرهنگ پدرانه دارد و قرن‌ها انجام می‌شود، تصور می‌شود با «کاهش میل جنسی در زنان» از پاکدامنی دختران محافظت می‌کند
[ترجمه ترگمان]Mirundi گفت: \"ختنه زنان در فرهنگ paternalistic و تمرین برای قرن ها، ختنه زنان در اوگاندا با\" کاهش نیاز جنسی زنان \"، از پاکدامنی دختر حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In favour, it could be said that every state is "paternalist" to a degree. Even the state's protection of individual property rights might be interpreted as "paternalistic. "
[ترجمه گوگل]به نفع، می توان گفت که هر دولتی تا حدی «پدرگرا» است حتی حمایت دولت از حقوق مالکیت فردی ممکن است به عنوان "پدرانه" تعبیر شود
[ترجمه ترگمان]در واقع می توان گفت که هر ایالت \"paternalist\" است حتی حمایت دولت از حقوق مالکیت فردی ممکن است به عنوان \"paternalistic\" تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Family businesses are often run with paternalistic, very long - term objectives in mind.
[ترجمه گوگل]کسب و کارهای خانوادگی اغلب با اهداف پدرانه و بسیار بلندمدت در ذهن اداره می شوند
[ترجمه ترگمان]کسب و کاره ای خانوادگی اغلب با paternalistic، اهداف بلند مدت در ذهن اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a government system that sincerely cares about its constituents but is overly intrusive (similar to a father with his children)
paternalistic systems or beliefs have the qualities of paternalism.

پیشنهاد کاربران

پدرمابانه
نظام آمرانه
والدگونه
مصلحت سنجی های پدرانه ، پدرانه عمل کردن ، مدیریت پدرانه
نظام آقا بالاسری
پدر سالاری
قیم مآبی
رفتاریست توسط یک فرد، سازمان یا دولت به منظور محدود کردن آزادی یا استقلالِ فرد یا گروه، که بنابر مصلحت خود آنان صورت می گیرد.

بپرس