اسم ( noun )
• (1) تعریف: a government grant to an inventor, giving for a specified period the exclusive right to make, use, or sell an invented device, process, or the like.
• مشابه: copyright, license, permit, right, trademark
• مشابه: copyright, license, permit, right, trademark
- The inventor has applied for a patent.
[ترجمه گوگل] مخترع درخواست ثبت اختراع کرده است
[ترجمه ترگمان] مخترع برای ثبت اختراع درخواست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مخترع برای ثبت اختراع درخواست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the device, process, or the like that is thus protected.
• مشابه: invention, process
• مشابه: invention, process
• (3) تعریف: any of several other rights granted by government, as to the ownership of land previously in the public domain.
• مشابه: charter, domain, grant, right
• مشابه: charter, domain, grant, right
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of, concerning, or protected by a patent or patents.
• مشابه: copyright
• مشابه: copyright
- You should consult a patent attorney.
[ترجمه ایرن] شما باید با یک وکیل ثبت اختراع مشورت کنید|
[ترجمه گوگل] شما باید با یک وکیل ثبت اختراع مشورت کنید[ترجمه ترگمان] تو باید با یه وکیل عالی مشورت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We use a patent device to handle this problem.
[ترجمه گوگل] ما از یک دستگاه ثبت اختراع برای رسیدگی به این مشکل استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما از یک دستگاه ثبت اختراع برای رسیدگی به این مشکل استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما از یک دستگاه ثبت اختراع برای رسیدگی به این مشکل استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: very noticeable; obvious.
• مترادف: apparent, blatant, manifest, obvious, palpable
• متضاد: latent
• مشابه: clear, evident, explicit, express, flagrant, naked, noticeable, overt, plain, pronounced, self-evident, transparent, undeniable
• مترادف: apparent, blatant, manifest, obvious, palpable
• متضاد: latent
• مشابه: clear, evident, explicit, express, flagrant, naked, noticeable, overt, plain, pronounced, self-evident, transparent, undeniable
- What he's saying is just patent nonsense.
[ترجمه گوگل] آنچه او می گوید فقط یک مزخرف است
[ترجمه ترگمان] چیزی که او می گوید فقط یک مشت چرت و پرته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چیزی که او می گوید فقط یک مشت چرت و پرته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: patents, patenting, patented
مشتقات: patentable (adj.), patently (adv.)
حالات: patents, patenting, patented
مشتقات: patentable (adj.), patently (adv.)
• (1) تعریف: to secure a patent on.
• مشابه: copyright, register, trademark
• مشابه: copyright, register, trademark
- The engineer patented his invention.
[ترجمه Maria] مهندس اختراع خود را ثبت کرد|
[ترجمه گوگل] مهندس اختراع خود را به ثبت رساند[ترجمه ترگمان] مهندس اختراع او را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to grant a patent on.
• مشابه: certify, charter, grant, register
• مشابه: certify, charter, grant, register
- The government patented her device.
[ترجمه گوگل] دولت دستگاه او را به ثبت رساند
[ترجمه ترگمان] دولت دستگاه او را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دولت دستگاه او را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید