patella

/pəˈtelə//pəˈtelə/

معنی: سر خر، کاسه زانو، استخوان کشکک، طشت کوچک
معانی دیگر: (کالبد شناسی) کاسه ی زانو، کشکک (kneecap هم می گویند)، (روم باستان) پیاله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: patellae
مشتقات: patellar (adj.)
• : تعریف: the flat roundish bone at the front of the knee joint; kneecap.

جمله های نمونه

1. For a congruent patellofemoral articulation, the patella must track centrally in the trochlear groove.
[ترجمه گوگل]برای یک مفصل کشکک فمورال هماهنگ، کشکک باید به طور مرکزی در شیار تروکلئر دنبال شود
[ترجمه ترگمان]برای مفصل بندی patellofemoral congruent، the باید به صورت متمرکز در شیار trochlear قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results:Patella medial synovial plica shows variety in position, form and texture, so its pathogenetic characteristic is different too.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: پلیکا سینوویال داخلی کشکک از نظر موقعیت، فرم و بافت تنوع نشان می‌دهد، بنابراین ویژگی بیماری‌زایی آن نیز متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نتایج: Patella میانی synovial plica مختلفی را در موقعیت، شکل و بافت نشان می دهد، بنابراین مشخصه pathogenetic آن نیز متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper presents the preliminary investigation on chondromalacia patella at our department in recent years.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحقیقات مقدماتی را در مورد کندرومالاسی کشکک در بخش ما در سال‌های اخیر ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله بررسی اولیه on patella در بخش ما در سال های اخیر ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fractured tibia about five inches below the patella.
[ترجمه گوگل]شکستگی درشت نی حدود پنج اینچ زیر کشکک
[ترجمه ترگمان]در حدود ۵ اینچ پایین تر از patella قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By way of example, patella drill guide instruments are regularly used in orthopaedic procedures.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ابزار راهنمای مته کشکک به طور منظم در روش های ارتوپدی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ابزارهای راهنمای مته دریل به طور مرتب در روش های ارتوپدی به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At 12-15 months after surgery, patella holder was taken out and no lost of reduction or refracture occurred.
[ترجمه گوگل]در 12 تا 15 ماه پس از جراحی، نگهدارنده کشکک خارج شد و هیچ کاهش یا شکستگی رخ نداد
[ترجمه ترگمان]در مدت ۱۲ تا ۱۵ ماه پس از جراحی، گیره patella از بین رفت و هیچ کاهش یا کاهشی حاصل نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trabecular metal patella in total knee arthroplasty with patella bone deficiency.
[ترجمه گوگل]کشکک فلزی ترابکولار در آرتروپلاستی کامل زانو با کمبود استخوان کشکک
[ترجمه ترگمان]patella فلزی به طور کلی با نقص استخوان patella در زانو قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Common injuries in basketball include patella chondropathy, "basketball knee", ankle joint injury, waist muscle injury, lower waist pain, heel tendon peripheral inflammation and fatigue fracture etc.
[ترجمه گوگل]آسیب های رایج در بسکتبال شامل کندروپاتی کشکک، "زانو بسکتبال"، آسیب مفصل مچ پا، آسیب عضله کمر، درد پایین کمر، التهاب محیطی تاندون پاشنه و شکستگی خستگی و غیره است
[ترجمه ترگمان]آسیب های رایج در بسکتبال شامل patella chondropathy، \"زانو بسکتبال\"، جراحت مفصل مچ پا، آسیب کمر و کمر، درد کمر، التهاب مفاصل و شکستگی خستگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods 12 cases of traumatic patella metachoresis were analyzed in clinical symptom and soft tissue operation and its curative results.
[ترجمه گوگل]Methods12 مورد متاکورز کشکک تروماتیک در علائم بالینی و عمل بافت نرم و نتایج درمانی آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲ مورد of traumatic metachoresis در علایم بالینی و عملکرد بافت نرم و نتایج درمانی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Suprapatellar bursa reconstruction and patella retinacula plastic operation is a good method to treat the post-traumatic knee ankylosis.
[ترجمه گوگل]بازسازی بورس فوق کشکک و عمل پلاستیک کشکک شبکیه یک روش خوب برای درمان آنکیلوز زانو پس از ضربه است
[ترجمه ترگمان]بازسازی bursa bursa و operation plastic یک روش خوب برای درمان آسیب های زانوی پس از ضربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She broke her patella in an accident.
[ترجمه گوگل]او در یک تصادف کشکک خود را شکست
[ترجمه ترگمان] اون توی یه حادثه، استخوان لگن ش رو شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To explore the therapy to old patella fracture.
[ترجمه گوگل]برای کشف درمان شکستگی کشکک قدیمی
[ترجمه ترگمان]برای بررسی درمان شکستگی patella پیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Patella tracking and the Q angle are assessed first because these immediately affect both the decision to proceed with patellofemoral arthroplasty and the ultimate outcome.
[ترجمه گوگل]ردیابی کشکک و زاویه Q ابتدا ارزیابی می‌شوند، زیرا اینها بلافاصله بر تصمیم برای انجام عمل آرتروپلاستی کشکک رانی و نتیجه نهایی تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]ردیابی Patella و زاویه Q ابتدا مورد ارزیابی قرار می گیرند، زیرا این مساله بلافاصله بر تصمیم تصمیم می گیرد تا با patellofemoral arthroplasty و نتیجه نهایی ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Which kinds does cancer have? Do have patella cancer?
[ترجمه گوگل]سرطان چه انواعی دارد؟ آیا سرطان کشکک زانو دارید؟
[ترجمه ترگمان]سرطان کدام نوع است؟ آیا سرطان patella دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر خر (اسم)
nuisance, bore, spoiler, kneecap, odd man out, patella

کاسه زانو (اسم)
kneecap, patella, kneepan, scutum

استخوان کشکک (اسم)
patella

طشت کوچک (اسم)
patella

انگلیسی به انگلیسی

• small round bone of the kneecap
your patella is your kneecap; a medical term.

پیشنهاد کاربران

بپرس