pastry

/ˈpeɪstri//ˈpeɪstri/

معنی: شیرینی، شیرینی پزی، کماج و کلوچه و مانند انها
معانی دیگر: (انواع شیرینی های ساخته شده از این خمیر) کیک، پای، نان شیرینی (و غیره)، خمیر شیرینی پزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pastries
(1) تعریف: a dough of flour, shortening, and water that is baked and used for pie crusts and the like.

(2) تعریف: food, esp. sweet baked goods, made with such dough.

جمله های نمونه

1. pastry shop
مغازه ی شیرینی فروشی

2. the trick of making good pastry
شیوه ی ساختن شیرینی خوب

3. Ann makes delicious pastry - you should try her apple pie.
[ترجمه ولید جوهری] آن شیرینی خوش مزه درست می کند - شما باید پای سیب او را امتحان کنید
|
[ترجمه گوگل]آن شیرینی خوشمزه درست می کند - باید پای سیب او را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]آن شیرینی خوش مزه درست می کند - شما باید پای سیب خود را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trim off the excess pastry using a sharp knife.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک چاقوی تیز، شیرینی اضافی را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک چاقوی تیز، رو به رو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any unused pastry can be frozen and used at a later date.
[ترجمه گوگل]هر شیرینی استفاده نشده را می توان منجمد کرد و بعداً استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هر گونه شیرینی مورد استفاده می تواند منجمد شود و در تاریخ بعدی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use any pastry trimmings to decorate the apples.
[ترجمه گوگل]برای تزیین سیب ها از هر تزئین شیرینی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از هر گونه تزئینات کوچکی استفاده کنید تا سیب را تزئین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bake until the pastry is crisp and golden.
[ترجمه گوگل]آنقدر بپزید تا شیرینی ترد و طلایی شود
[ترجمه ترگمان]until Bake تا the ترد و طلایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bread, pastry and mayonnaise are home-made.
[ترجمه گوگل]نان، شیرینی و سس مایونز خانگی است
[ترجمه ترگمان]نان، شیرینی و مایونز تهیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why use store-bought pastry when it's so easy to make your own?
[ترجمه گوگل]چرا از شیرینی های خریداری شده در فروشگاه استفاده کنید در حالی که درست کردن آنها بسیار آسان است؟
[ترجمه ترگمان]چرا از شیرینی خرید که به راحتی استفاده می شود استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Glaze the pastry with beaten egg.
[ترجمه گوگل]روی شیرینی را با تخم مرغ زده شده لعاب دهید
[ترجمه ترگمان]شیرینی را با تخم مرغ شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brush the pastry with a little melted butter.
[ترجمه گوگل]روی شیرینی را با کمی کره آب شده بمالید
[ترجمه ترگمان] شیرینی شکلاتی رو با یه کمی کره آب شده بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use your fingertips to gently flatten the pastry.
[ترجمه گوگل]از نوک انگشتان خود برای صاف کردن شیرینی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از انگشتان خود برای صاف کردن آرام کردن شیرینی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Divide the pastry in half and roll out each piece.
[ترجمه گوگل]شیرینی را از وسط تقسیم کنید و هر تکه را با رول پهن کنید
[ترجمه ترگمان]شیرینی ها را نصف کنید و هر قطعه را به هم بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This pastry is too dry add some water.
[ترجمه گوگل]این شیرینی خیلی خشک است کمی آب اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]این شیرینی خیلی خشک است و کمی آب به آن اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرینی (اسم)
amiability, confetti, pastry, sugar, cookie, confection, cooky, bonbon, marzipan, goody, floating island, sweetmeat

شیرینی پزی (اسم)
pastry

کماج و کلوچه و مانند انها (اسم)
pastry

تخصصی

[صنایع غذایی] محصولات نانوایی : محصولاتی چون کیک، بیسکویت و نانهای مختلف را اصطلاحا محصولات نانوایی میگویند.

انگلیسی به انگلیسی

• cake; sweet baked goods
pastry is a food made of flour, fat, and water mixed into a dough and then rolled flat. it is used for making pies and flans.
a pastry is a small cake made with sweet pastry.

پیشنهاد کاربران

یک نوع شیرینی، ماده ی غذایی شیرین که ممکن است خامه ای باشد، ضمنا شاید با مربا یا میوه پر/تزئین شود
کیک و شیرینی یا نان پف کرده. کیک یا نان حجیم شده
pastry ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: آردینک
تعریف: فراوردۀ تنوری عموماً شیرین، تولیدشده از مواد اولیۀ خمیرمانند
شیرینی ، خمیر شیرینی ، نان شیرینی
شیرینی پزی ، خمیر شیرینی پزی ، نان شیرینی پزی
confectionery
قنادی - آجیل و خشکبار فروشی
pastry
کیک/شیرینی/کلوچه مغزدار ( میوه ای، خامه ای یا غیره )
I asked him which 📌pastry📌 he wanted and he picked an almond croissant
شیرینی، کیک، پیراشکی ( حتی پیراشکی های غیر شیرین )
a small cake made using pastry
pastrıes به معنی شیرینی جات

بپرس