pastorate

/ˈpæstərət//ˈpɑːstərət/

معنی: روحانیون، مقام شبانی کلیسا، پیشوایی روحانی
معانی دیگر: مقام و وظایف کشیش، دوران تصدی کشیش، کشیشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the position, duties, or tenure of a pastor.

(2) تعریف: a body of pastors.
مشابه: pulpit

جمله های نمونه

1. The convention plucked him from the pastorate to head the foreign mission board.
[ترجمه گوگل]کنوانسیون او را از کشیش به ریاست هیئت مأموریت خارجی برگزید
[ترجمه ترگمان]مجمع او را از میدان نبرد بیرون کشید و به هیات mission خارجی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For most of his pastorate, Jim could count on Father Ed Dougherty to articulate the opposing view.
[ترجمه گوگل]جیم در اکثر دوران کشیش خود می‌توانست روی پدر اد دوگرتی برای بیان دیدگاه مخالف حساب کند
[ترجمه ترگمان]جیم برای اکثر of می تواند بر پدر اد Dougherty to تا دیدگاه مخالف را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has continued to serve in the pastorate during his time at Gordon-Conwell and has for the last ten years been senior pastor of First Church Congregational of Boxford, Massachusetts.
[ترجمه گوگل]او در طول زمان خود در گوردون-کانول به خدمت در کشیش ادامه داد و در ده سال گذشته کشیش ارشد اولین جماعت کلیسای باکسفورد، ماساچوست بوده است
[ترجمه ترگمان]او در زمان خود در Gordon به خدمت در حوزه کشیشی ادامه داده و در ده سال گذشته کشیش اعظم کلیسای First، ماساچوست، بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Melanne and Phil Verveer, the young friends with whom Tom had spent the holidays during his pastorate.
[ترجمه گوگل]ملان و فیل ورویر، دوستان جوانی که تام تعطیلات را با آنها گذرانده بود، در طول کشیش خود
[ترجمه ترگمان]Melanne و فیل Verveer، دوستانی که تام در خلال his در تعطیلات به سر برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was his job to introduce the four-priest panel and then leave the room so people could speak freely about his pastorate.
[ترجمه گوگل]وظیفه او این بود که هیئت چهار کشیش را معرفی کند و سپس اتاق را ترک کند تا مردم بتوانند آزادانه درباره کشیش او صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]وظیفه او این بود که هیات چهار کشیش را معرفی کند و سپس اتاق را ترک کند تا مردم بتوانند آزادانه درباره pastorate صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روحانیون (اسم)
clergy, pastorate, spiritualty

مقام شبانی کلیسا (اسم)
pastorate

پیشوایی روحانی (اسم)
pastorate

انگلیسی به انگلیسی

• priesthood, rank of pastor or minister; group of pastors, group of clergymen

پیشنهاد کاربران

بپرس