pastoralism

/ˈpæstərəˌlɪzəm//ˈpɑːstərəlɪzəm/

معنی: چوپانی، روش نامه نویسی اسقفی، سبک شعر روستایی
معانی دیگر: روش نامه نویسی اسقفی، چوپانی، سبک شعر روستایی

جمله های نمونه

1. The livestock sector, and by implication pastoralism, has been accused of contributing to global warming through methane emissions.
[ترجمه گوگل]بخش دام و دامداری، و به طور ضمنی دامداری، متهم به کمک به گرمایش جهانی از طریق انتشار متان شده است
[ترجمه ترگمان]بخش دام و by pastoralism به کمک به گرم شدن جهانی هوای کره زمین از طریق انتشار گاز متان متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He and other experts say pastoralism makes the most sense for dry and semi-dry lands.
[ترجمه گوگل]او و دیگر کارشناسان می گویند که دامداری بیشترین معنا را برای زمین های خشک و نیمه خشک دارد
[ترجمه ترگمان]او و دیگر متخصصان می گویند که pastoralism بیش ترین احساس را برای زمین های خشک و نیمه خشک ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The arts of agriculture and pastoralism bring about direct modification of the environment in time and space.
[ترجمه گوگل]هنرهای کشاورزی و دامداری باعث تغییر مستقیم محیط در زمان و مکان می شود
[ترجمه ترگمان]هنر کشاورزی و pastoralism تغییرات مستقیمی در محیط زیست در زمان و فضا به ارمغان می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pastoralism remains a way of life in East Africa.
[ترجمه گوگل]دامداری در شرق آفریقا همچنان یک شیوه زندگی است
[ترجمه ترگمان]pastoralism یک روش زندگی در آفریقای شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So in Savoy, as in the county of Nice, the natural complement to pastoralism was seasonal migration.
[ترجمه گوگل]بنابراین در ساووی، مانند شهرستان نیس، مکمل طبیعی دامداری، مهاجرت فصلی بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین در ساووا، همانند شهر نیس، مکمل طبیعی to مهاجرت فصلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using the methods of social history, the thesis researches on the social changes of the crisscross area of pastoralism and agriculture of Ordos, with focus on Jungar Banner.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه با استفاده از روش های تاریخ اجتماعی به بررسی تغییرات اجتماعی ناحیه متقاطع دامداری و کشاورزی اوردوس با تمرکز بر بنر جونگار می پردازد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش های تاریخ اجتماعی، این پایان نامه بر تغییرات اجتماعی منطقه crisscross pastoralism و کشاورزی of با تمرکز بر Jungar Banner تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are 28 villages in the transition area surrounding the reserve, where the main economic activities include agriculture and pastoralism, with the recent addition of tourism.
[ترجمه گوگل]28 روستا در منطقه انتقالی در اطراف ذخیره‌گاه وجود دارد که فعالیت‌های اقتصادی اصلی آن شامل کشاورزی و دامداری است، با اضافه شدن گردشگری اخیر
[ترجمه ترگمان]۲۸ روستا در منطقه گذار اطراف این ذخیره وجود دارد که در آن فعالیت های اصلی اقتصادی شامل کشاورزی و pastoralism، با اضافه شدن اخیر توریسم می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوپانی (اسم)
pastoralism, sheepherding

روش نامه نویسی اسقفی (اسم)
pastoralism

سبک شعر روستایی (اسم)
pastoralism

انگلیسی به انگلیسی

• way of life of a shepherd, practice of herding livestock

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pastoralism / pastoralist
✅️ صفت ( adjective ) : pastoral / pastoralist
✅️ قید ( adverb ) : pastorally
دام داری

بپرس