pastille

/ˈpæstɪl//ˈpæstɪl/

معنی: بخور، مداد رنگی، مکیدنی
معانی دیگر: قرص، قرص مکیدنی، خمیر رنگ (که با آن مداد شمعی می سازند)، پاستل، گچ رنگی، pastil خمیری که برای بخور دادن بکاررود، قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard, flavored piece of candy, or a lozenge.

جمله های نمونه

1. Low-sugar jams and marmalades Boiled sweets, fruit pastilles and jellies.
[ترجمه گوگل]مربا و مارمالاد کم شکر شیرینی آب پز، پاستیل میوه و ژله
[ترجمه ترگمان]jams Low و marmalades Boiled، شیرینی میوه ای و ژله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The structure of pastilles was more compact and the pastille purification rate was slower at lower solidification temperature, however the yield of pastilles was higher.
[ترجمه گوگل]ساختار پاستیل فشرده تر بود و سرعت خالص سازی پاستیل در دمای انجماد کمتر کندتر بود، اما بازده پاستیل بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]ساختار of جمع و جور بود و the purification در دمای پایین تر از انجماد آهسته تر بود، با این حال بازده of بالاتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Valentine carried the pastille to her mouth, and swallowed it.
[ترجمه گوگل]ولنتاین پاستیل را به دهانش برد و آن را قورت داد
[ترجمه ترگمان]والانتین حب را به دهان گذاشت و آب دهانش را فرو داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Flip the pastille mixture out of the tin and on to the sugar-covered paper, and carefully peel off the backing paper.
[ترجمه گوگل]مخلوط پاستیل را از قالب بیرون بیاورید و روی کاغذی که با شکر پوشانده شده برگردانید و کاغذ پشتی را با دقت جدا کنید
[ترجمه ترگمان]pastille را از قلع و روی کاغذ تحت پوشش قند رها کرده، و با دقت کاغذ را از هم جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A coating layer can be prepared outside the pastille coating layer.
[ترجمه گوگل]یک لایه پوشش می تواند در خارج از لایه پوشش پاستیل تهیه شود
[ترجمه ترگمان]یک لایه پوشش را می توان در خارج از لایه ضخیم روکش آماده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After being proved by an accelerating test for moths, the prepared pastille has three stable indexes such as characters, microbe limitation and piperazine sulfate content, etc.
[ترجمه گوگل]پاستیل تهیه شده پس از اثبات با آزمایش تسریع پروانه دارای سه شاخص پایدار مانند خصوصیات، محدودیت میکروبی و محتوای سولفات پیپرازین و غیره است
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه توسط یک تست تسریع برای بیدها ثابت شد، امدادگران آماده دارای سه شاخص ثابت از قبیل کاراکتر، محدودیت microbe و محتوای سولفات piperazine هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخور (اسم)
fumigation, pastil, pastille

مداد رنگی (اسم)
pencil, pastil, pastille

مکیدنی (اسم)
pastille

انگلیسی به انگلیسی

• lozenge, hard candy; cone of incense, cone of aromatic substances that is burned; pastel crayon
a pastille is a small, round sweet, often with a fruit flavour. some pastilles contain medicine and you can suck them if you have a sore throat or a cough.

پیشنهاد کاربران

۱. قرص گلودرد. قرص مکیدنی ۲. بخور ۳. پاستل. گچ رنگی
مثال:
Try this pastille.
این قرص گلودرد را امتحان کن.
Dad! Would you buy a pastille for me?
بابا! میشه برای من یک پاستل بخری؟

بپرس