pasted

جمله های نمونه

1. he had pasted newspaper clippings on his office door
روی در اتاقش بریده های جراید را چسبانده بود.

2. his picture was pasted on a cardboard
عکس او را روی مقوا چسبانده بودند.

3. the back of a stamp is pasted
پشت تمبر چسب دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس