1.
ورقه ی مقوا
2. It tasted dry, like pasteboard, but it was food and I couldn't remember the last time I had eaten.
[ترجمه گوگل]طعمش مثل مقوای خشک بود اما غذا بود و یادم نمی آمد آخرین باری که خورده بودم کی بود
[ترجمه ترگمان]مزه آن مثل مقوا بود، اما غذا بود و نمی توانستم آخرین باری را که خورده بودم به یاد بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Nowadays boards can means pasteboard, cardboard, strawboard or any other stiff material used in hard-covered books.
[ترجمه گوگل]امروزه تخته می تواند به معنای مقوا، مقوا، مقوا یا هر ماده سفت دیگری باشد که در کتاب های با جلد سخت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روزها می توانند به معنی مقوا، مقوا، strawboard و یا هر ماده ای که در کتاب های سخت مورد استفاده قرار می گیرد، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A littel piece of pasteboard was passed to the instructor.
[ترجمه گوگل]یک تکه مقوای کوچک به مربی داده شد
[ترجمه ترگمان]یک تکه مقوا هم با مقوا بریده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Moistened pasteboard or cloth was inserted between each disc.
[ترجمه گوگل]مقوا یا پارچه مرطوب شده بین هر دیسک قرار داده شد
[ترجمه ترگمان]مقوا یا پارچه بین هر دیسک قرار داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He flipped over the thin piece of pasteboard and read the address scribbled on the back.
[ترجمه گوگل]تکه نازک مقوا را ورق زد و آدرسی را که پشت آن خط خطی شده بود خواند
[ترجمه ترگمان]کاغذ نازک مقوا را ورق زد و نشانی را که در پشتش نوشته شده بود خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A heavy glazed paper or pasteboard used especially to cover platen or cylinder of a press.
[ترجمه گوگل]کاغذ یا مقوای لعابدار سنگین که مخصوصاً برای پوشاندن صفحه یا سیلندر پرس استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک کاغذ ضخیم و یا مقوایی به خصوص برای پوشش دادن platen یا سیلندر یک پرس استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Place between clincher and filar towel with pasteboard, clothes-pin won't leave a mark on filar towel.
[ترجمه گوگل]بین کلینچر و حوله فیلار با مقوا قرار دهید، سنجاق لباس اثری روی حوله نخی باقی نمیگذارد
[ترجمه ترگمان]در بین حوله clincher و filar با مقوا قرار دهید، clothes نشانه ای روی حوله filar باقی نخواهند گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Their heroes are young engineers like Oliver Ward reduced to pasteboard, their villains are claim jumpers and crooked managers.
[ترجمه گوگل]قهرمانان آنها مهندسان جوانی مانند الیور وارد هستند که به مقوا تبدیل شدهاند، شروران آنها جهندههای ادعایی و مدیرانی هستند
[ترجمه ترگمان]قهرمانان آن ها مهندسان جوانی مثل اولیور وارد می شوند که به صورت مقوا کار می کنند، افراد شرور خود ادعای غرور و پرش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She held the feeling in tight, she squashed it down under the heavy pasteboard covers of the recipe book.
[ترجمه گوگل]او این احساس را محکم نگه داشت، آن را زیر جلدهای مقوای سنگین کتاب دستور غذا له کرد
[ترجمه ترگمان]او آن را محکم در دست گرفت و زیر جلد ضخیم جلد کتاب مقدس له کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This was rather easy to do, for the paper was not much thicker than pasteboard.
[ترجمه گوگل]انجام این کار نسبتاً آسان بود، زیرا کاغذ ضخیمتر از مقوا نبود
[ترجمه ترگمان]این کار چندان آسان نبود، زیرا کاغذ از مقوا هم سنگین تر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید