past time
تخصصی
پیشنهاد کاربران
_Example: Chess is my favorite **pastime**. _
... [مشاهده متن کامل]
_Example: It’s **past time** we fixed the heating. _
**1. Pastime** ( سرگرمی، تفریح ) :
ترجمه: خواندن شعر برای بسیاری افراد یک سرگرمی آرامش بخش است.
**2. Past time** ( دیر شده، گذشته ) :
ترجمه: وقت آن گذشته که از او عذرخواهی می کردی. ( یعنی باید زودتر این کار را می کردی )
❌ این شکل نادرست است و در انگلیسی وجود ندارد. اشتباه املایی است.
- - -
⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست این کلمه در معنای سرگرمی pastime است نه pasttime
( همین الانشم ) وقت ناهار گذشته باید بریم. ( وقت ___ گذشته یا __دیرشده )
... [مشاهده متن کامل]
( الان دیگه ) براشروع ملاقات دیر شده ( وقتش گذشته ) همه چی سرجاشه؟
بعضی اوقات معنی free time هم میده
Pasttime به معنی فعالیتی است که شخصی برای تفریح انجام می دهد. مانند سینما رفتن.
Attending the theatre was an extremely popular pasttime during the Elizabethan era.
زمان گذشته