1. No matter what they are, original intentionalism, passivism methodology, non-original intentionalism and activism methodology are all methodologies on the road to rule of law.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چه هستند، نیت گرایی اصیل، روش شناسی انفعالی، نیت گرایی غیر اصیل و متدولوژی کنش گرایی، همه روش شناسی هایی هستند که در مسیر حاکمیت قانون قرار دارند
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آن ها چه هستند، روش شناسی اصلی، روش شناسی passivism، روش شناسی غیر اصلی و روش شناسی فعالیت، همگی در راه اجرای قانون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آن ها چه هستند، روش شناسی اصلی، روش شناسی passivism، روش شناسی غیر اصلی و روش شناسی فعالیت، همگی در راه اجرای قانون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In a word, the declinational process of Chinese "elite arts" occurring in feudal society, showed passivism and incompleteness.
[ترجمه گوگل]در یک کلام، روند انحطاط "هنرهای نخبه" چینی که در جامعه فئودالی رخ می دهد، منفعل گرایی و ناقصی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در یک کلام، فرآیند declinational هنر نخبگان چین که در جامعه فئودالی اتفاق افتاد passivism و incompleteness را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک کلام، فرآیند declinational هنر نخبگان چین که در جامعه فئودالی اتفاق افتاد passivism و incompleteness را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His ising unlike is the idiocy for losing her heading, also being unlike is the passivism for seeing through the emptiness of the world.
[ترجمه گوگل]غیرمشابه بودن او حماقت برای از دست دادن سرش است، همچنین غیرمشابه بودن، انفعال برای دیدن خلأ جهان است
[ترجمه ترگمان]حماقت او برخلاف حماقت برای از دست دادن سر او نیست، بلکه برعکس بودن برای دیدن از میان تهی بودن جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حماقت او برخلاف حماقت برای از دست دادن سر او نیست، بلکه برعکس بودن برای دیدن از میان تهی بودن جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ma Zhiyuan's drama was denied because it had been regarded as the passivism embodiment of the writer.
[ترجمه گوگل]درام ما ژیوان رد شد زیرا به عنوان تجسم منفعلیسم نویسنده در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]نمایش مادر انکار شد، زیرا به عنوان تجسم passivism نویسنده در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش مادر انکار شد، زیرا به عنوان تجسم passivism نویسنده در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Under the prerequisite of essential positivism of insisting on the leadership of the CCP, there are two kinds of standpoints about the rule of the CCP: formal positivism and formal passivism .
[ترجمه گوگل]بر اساس پیش نیاز پوزیتیویسم اساسی پافشاری بر رهبری حکچ، دو نوع دیدگاه درباره حکومت حکچ وجود دارد: پوزیتیویسم رسمی و منفعل گرایی رسمی
[ترجمه ترگمان]تحت شرط of اساسی تاکید بر رهبری CCP، دو نوع نقطه نظرات در مورد نقش CCP: اثبات گرایی رسمی و passivism رسمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت شرط of اساسی تاکید بر رهبری CCP، دو نوع نقطه نظرات در مورد نقش CCP: اثبات گرایی رسمی و passivism رسمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The protection of ecologic was mainly realized by cultural restraint and balance, it had the features of unconsciousness, remoteness, passivism and regionalism.
[ترجمه گوگل]حفاظت از اکولوژیک عمدتاً با محدودیت و توازن فرهنگی تحقق می یافت، این ویژگی دارای ویژگی های ناخودآگاه، دوری، انفعال گرایی و منطقه گرایی بود
[ترجمه ترگمان]حمایت از اکولوژیک به طور عمده با خویشتن داری و تعادل فرهنگی تحقق یافت و ویژگی های ناخودآگاه، دوری جستن و منطقه گرایی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حمایت از اکولوژیک به طور عمده با خویشتن داری و تعادل فرهنگی تحقق یافت و ویژگی های ناخودآگاه، دوری جستن و منطقه گرایی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We should voluntarily, do things actively, should not passively, passivism do things.
[ترجمه گوگل]ما باید داوطلبانه، کارها را فعالانه انجام دهیم، نباید منفعلانه، منفعل گرایی کارها را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]ما باید داوطلبانه، انجام کارها را به طور فعال انجام دهیم، نه منفعلانه، passivism کارها را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید داوطلبانه، انجام کارها را به طور فعال انجام دهیم، نه منفعلانه، passivism کارها را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In cognition this kind of split acquit more as antimony between go-aheadism and passivism, feel and aesthesia.
[ترجمه گوگل]در شناخت، این نوع شکاف بیشتر به عنوان یک ضدیت بین پیشروی و انفعال، احساس و زیبایی گرایی تبرئه می شود
[ترجمه ترگمان]در شناخت این نوع جدایی، antimony بین go و passivism، احساس و aesthesia وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در شناخت این نوع جدایی، antimony بین go و passivism، احساس و aesthesia وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The objects are the original version of life and its passivism shows more intensity, so the producer oft. . .
[ترجمه گوگل]اشیا نسخه اصلی زندگی هستند و منفعل بودن آن شدت بیشتری نشان می دهد، بنابراین تولید کننده اغلب
[ترجمه ترگمان]اشیا نسخه اصلی زندگی هستند و passivism شدت بیشتری را نشان می دهد، بنابراین تولید کننده اغلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اشیا نسخه اصلی زندگی هستند و passivism شدت بیشتری را نشان می دهد، بنابراین تولید کننده اغلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This text mainly analyse the of victim of false pretenses though positive and passivism two respect and point out the important meaning of preventing of victim of false pretenses.
[ترجمه گوگل]این متن عمدتاً قربانی بهانه های واهی را با دو احترام مثبت و انفعالی مورد تحلیل قرار می دهد و به معنای مهم جلوگیری از قربانی بهانه های واهی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این متن به طور عمده به تحلیل قربانی ادعاهای ساختگی پرداخته است اما مثبت است و دو مورد احترام قائل است و معنای مهم جلوگیری از دروغین ادعاهای دروغین را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این متن به طور عمده به تحلیل قربانی ادعاهای ساختگی پرداخته است اما مثبت است و دو مورد احترام قائل است و معنای مهم جلوگیری از دروغین ادعاهای دروغین را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید