1. they put down their weapons passively and surrendered
آنها با بی عاری سلاح های خود را زمین گذاشتند و تسلیم شدند.
2. He sat there passively, content to wait for his father to make the opening move.
[ترجمه گوگل]او منفعلانه آنجا نشست و راضی بود که منتظر باشد پدرش حرکت افتتاحیه را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]همچنان با بی میلی نشسته بود، راضی بود منتظر بماند تا پدرش حرکت را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان با بی میلی نشسته بود، راضی بود منتظر بماند تا پدرش حرکت را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He listened passively as his sentence was read out.
[ترجمه گوگل]وقتی جمله اش خوانده می شد، منفعلانه گوش می داد
[ترجمه ترگمان]همچنان که جمله او را می خواند گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که جمله او را می خواند گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He tends to wait passively for his boss to tell him what to do.
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد منفعلانه منتظر بماند تا رئیسش به او بگوید چه کاری انجام دهد
[ترجمه ترگمان]میل دارد منتظر بماند که رئیسش به او بگوید که چه کار باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میل دارد منتظر بماند که رئیسش به او بگوید که چه کار باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They want to sit there passively, taking notes.
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند منفعلانه در آنجا بنشینند و یادداشت برداری کنند
[ترجمه ترگمان]می خواهند با passively آنجا بنشینند و یادداشت بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می خواهند با passively آنجا بنشینند و یادداشت بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All the nurses in Illinois submit passively, like the early Christians, and let themselves be beaten.
[ترجمه گوگل]همه پرستاران در ایلینویز مانند مسیحیان اولیه منفعلانه تسلیم می شوند و اجازه می دهند خود را مورد ضرب و شتم قرار دهند
[ترجمه ترگمان]همه پرستاران در ایلی نویز به طور منفعلانه، مثل مسیحیان اولیه تسلیم می شوند و اجازه می دهند که آن ها مورد ضرب و شتم قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه پرستاران در ایلی نویز به طور منفعلانه، مثل مسیحیان اولیه تسلیم می شوند و اجازه می دهند که آن ها مورد ضرب و شتم قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The corals feed passively on bits of organic material suspended in the water.
[ترجمه گوگل]مرجان ها به طور غیر فعال از تکه هایی از مواد آلی معلق در آب تغذیه می کنند
[ترجمه ترگمان]مرجان ها به طور منفعلانه قطعات مواد آلی معلق در آب را تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرجان ها به طور منفعلانه قطعات مواد آلی معلق در آب را تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He observed naughtily, subtly, wittily, passively, on occasion with a feline caress.
[ترجمه گوگل]او با شیطنت، زیرکانه، زیرکانه، منفعلانه، گاهی اوقات با نوازش گربه ای مشاهده می کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی زیرکانه و زیرکانه و زیرکانه، که گاه گاهی با نوازش گربه بازی می کرد، اظهار داشت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با لحنی زیرکانه و زیرکانه و زیرکانه، که گاه گاهی با نوازش گربه بازی می کرد، اظهار داشت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Such is our conclusion if we passively let things take their course.
[ترجمه گوگل]اگر منفعلانه اجازه دهیم همه چیز مسیر خود را طی کند، نتیجه گیری ما چنین است
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ای است که اگر به طور منفعلانه به امور اجازه دهیم مسیر خود را طی کنند، چنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ای است که اگر به طور منفعلانه به امور اجازه دهیم مسیر خود را طی کنند، چنین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The civil population passively resisted.
[ترجمه گوگل]جمعیت مدنی منفعلانه مقاومت کردند
[ترجمه ترگمان]مردم مدنی به صورت انفعالی مقاومت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم مدنی به صورت انفعالی مقاومت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. While the man stood passively, she opened her handbag, taking out a purse, searching through it.
[ترجمه گوگل]در حالی که مرد منفعل ایستاده بود، کیف دستی خود را باز کرد، کیفی را بیرون آورد و در آن جستجو کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که مرد ایستاده بود کیف دستی خود را باز کرد، کیف دستی اش را بیرون آورد و در آن جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که مرد ایستاده بود کیف دستی خود را باز کرد، کیف دستی اش را بیرون آورد و در آن جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Once in the xylem, the salts are carried passively in the transpiration stream to the upper parts of the plant.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در آوند چوبی قرار می گیرند، نمک ها به طور غیر فعال در جریان تعرق به قسمت های بالایی گیاه منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]پس از این که در بافت چوبی، نمک به صورت انفعالی در مجرای تبخیر به قسمت های بالایی گیاه حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از این که در بافت چوبی، نمک به صورت انفعالی در مجرای تبخیر به قسمت های بالایی گیاه حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The passively controlled anti-rolling tank is one of the most popular stabilization equipments, and the control rule is the key factor of its stabilization effect.
[ترجمه گوگل]مخزن ضد غلتشی با کنترل غیرفعال یکی از محبوب ترین تجهیزات تثبیت کننده است و قانون کنترل عامل کلیدی اثر تثبیت آن است
[ترجمه ترگمان]تانک ضد نورد کنترل شده غیر فعال یکی از most تجهیزات تثبیت است و قانون کنترل عامل اصلی تاثیر ثبات آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تانک ضد نورد کنترل شده غیر فعال یکی از most تجهیزات تثبیت است و قانون کنترل عامل اصلی تاثیر ثبات آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A man either actively resists or passively resists.
[ترجمه گوگل]یک مرد یا فعالانه مقاومت می کند یا منفعلانه مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد هم به طور فعال مقاومت می کند و یا به صورت انفعالی مقاومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مرد هم به طور فعال مقاومت می کند و یا به صورت انفعالی مقاومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید