1. I tell you hopeless grief is passionless.
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم اندوه ناامیدانه بی عاطفه است
[ترجمه ترگمان]من به تو می گویم که اندوه ناامیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This music is passionless.
3. He gave a passionless performance.
[ترجمه گوگل]او یک اجرای بیشور ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]خونسردی و خونسردی خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wheeler sings in a detached, passionless way.
[ترجمه گوگل]ویلر به روشی جدا و بدون شور آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]وی لر، بدون این که ازسر راه خود بردارد، با دهان باز شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They had a passionless marriage.
[ترجمه گوگل]آنها یک ازدواج بدون عاطفه داشتند
[ترجمه ترگمان]ازدواج passionless داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Would that passionless person mind if she got bad notices?
[ترجمه گوگل]آیا آن شخص بیشور اگر اخطار بدی دریافت کند، مشکلی ندارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این شخص بدون توجه به توجه به این موضوع ناراحت می شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty: the high Southern fantasy possessed them.
[ترجمه گوگل]جوانمردی، زنان پاک و بیشور، زیبایی غیرزمینی: فانتزی عالی جنوبی آنها را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان زیبا، زیبایی زمینی و زیبایی جنوب آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her face was passionless, like those by sculptor grave for niches in a temple.
[ترجمه گوگل]چهرهاش بیعلاقه بود، مانند چهرههای کنار قبر مجسمهساز برای طاقچههایی در معبد
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I tell you hopeless grief is passionless. - -- E . B . Browning.
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم اندوه ناامیدانه بی عاطفه است -- E ب قهوه ای شدن
[ترجمه ترگمان]من به تو می گویم که اندوه ناامیدی است ای - - - ا ب کتاب براونینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This passionless girl was like an icicle in the sunshine.
[ترجمه گوگل]این دختر بیشور مثل یخ در زیر نور آفتاب بود
[ترجمه ترگمان]این دختر، مثل قندیل یخ در زیر نور خورشید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He became insular, emotionally dead, passionless and morose.
[ترجمه گوگل]او منزوی، از نظر عاطفی مرده، بیشور و احمق شد
[ترجمه ترگمان]او بدون عذاب وجدان و عذاب وجدان خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty, some high southern fantasy possessed them.
[ترجمه گوگل]جوانمردی، زنان پاک و بی عاطفه، زیبایی غیرزمینی، برخی از فانتزی های بلند جنوبی آنها را تسخیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان، زیبایی و زیبایی زمینی، بعضی از فانتزی جنوبی آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One should give up anger; one should abandon pride; one should overcome all fetters. I'll never befall him who clings not to mind and body and is passionless.
[ترجمه گوگل]باید خشم را کنار گذاشت باید غرور را کنار گذاشت باید بر همه قیدها غلبه کرد من هرگز به کسی که به ذهن و بدن نمی چسبد و بی اشتیاق است نخواهم آمد
[ترجمه ترگمان]یکی باید خشم خود را از دست بدهد؛ آدم باید غرور را رها کند؛ آدم باید همه زنجیرها را مهار کند من هیچ وقت بر سر او نخواهم آمد که به جسم و جسم و زندگی خود اطمینان ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was intended as a mark of possession - passionless, deliberate.
[ترجمه گوگل]این به عنوان نشانه ای از مالکیت در نظر گرفته شده بود - بی عاطفه، عمدی
[ترجمه ترگمان]قصد داشت به عنوان یک نشان در اختیار خودش باشد - بدون اینکه عمدی باشد - نه عمدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید