صفت ( adjective )
مشتقات: passionately (adv.)
مشتقات: passionately (adv.)
• (1) تعریف: capable of or showing strong emotions.
• مترادف: ardent, fervent, fiery, heated, impassioned
• متضاد: apathetic, passionless, phlegmatic, subdued
• مشابه: burning, crazy, emotional, energetic, feeling, fierce, hearty, hot, inspired, lyrical, robust, romantic, stormy, temperamental, vigorous, volatile
• مترادف: ardent, fervent, fiery, heated, impassioned
• متضاد: apathetic, passionless, phlegmatic, subdued
• مشابه: burning, crazy, emotional, energetic, feeling, fierce, hearty, hot, inspired, lyrical, robust, romantic, stormy, temperamental, vigorous, volatile
- The composer's dramatic music reveals his passionate nature.
[ترجمه گوگل] موسیقی نمایشی این آهنگساز ماهیت پرشور او را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان] موسیقی دراماتیک آهنگساز طبیعت پرشور او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موسیقی دراماتیک آهنگساز طبیعت پرشور او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was a passionate outcry from the public over the city's plan to demolish the historic library.
[ترجمه گوگل] اعتراض شدید مردم نسبت به طرح شهر برای تخریب کتابخانه تاریخی به راه افتاد
[ترجمه ترگمان] فریادهای پرشوری از سوی مردم در مورد برنامه شهر برای تخریب کتابخانه تاریخی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فریادهای پرشوری از سوی مردم در مورد برنامه شهر برای تخریب کتابخانه تاریخی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The mother made a passionate plea for help in finding her child.
[ترجمه گوگل] مادر برای یافتن فرزندش درخواست کمک کرد
[ترجمه ترگمان] مادر تقاضای بسیار پرشوری برای کمک به پیدا کردن بچه اش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مادر تقاضای بسیار پرشوری برای کمک به پیدا کردن بچه اش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: having or showing a strong romantic desire.
• مترادف: amorous, erotic, hot, lustful
• متضاد: frigid, passionless
• مشابه: burning, carnal, desirous, ecstatic, inflamed, loving, lusty, romantic, sensual, sexual, torrid
• مترادف: amorous, erotic, hot, lustful
• متضاد: frigid, passionless
• مشابه: burning, carnal, desirous, ecstatic, inflamed, loving, lusty, romantic, sensual, sexual, torrid
- The two were locked in a passionate embrace.
[ترجمه سکس] یکدیگر را بغل کرده و سپس سکس را انجام میدادند|
[ترجمه گوگل] آن دو در آغوشی پرشور قفل شده بودند[ترجمه ترگمان] آن دو با یکدیگر در آغوش گرفته و در عین حال یکدیگر را در آغوش گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: driven or fueled by intense feeling.
• مترادف: ardent, fervent, fervid, fiery, heated, impassioned, vehement
• مشابه: animated, burning, eager, emotional, fierce, heartfelt, hot, inflamed, inspired, intense, perfervid, romantic, stormy, torrid, vigorous, violent
• مترادف: ardent, fervent, fervid, fiery, heated, impassioned, vehement
• مشابه: animated, burning, eager, emotional, fierce, heartfelt, hot, inflamed, inspired, intense, perfervid, romantic, stormy, torrid, vigorous, violent
- He is a passionate advocate for solar power.
[ترجمه گوگل] او یک مدافع پرشور انرژی خورشیدی است
[ترجمه ترگمان] او یک مدافع سرسخت برای انرژی خورشیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او یک مدافع سرسخت برای انرژی خورشیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: extremely enthusiastic.
• مترادف: fervid, zealous
• متضاد: apathetic, dispassionate, tepid
• مشابه: enthusiastic, fanatical, gung-ho, mad, perfervid, rabid
• مترادف: fervid, zealous
• متضاد: apathetic, dispassionate, tepid
• مشابه: enthusiastic, fanatical, gung-ho, mad, perfervid, rabid
- I've always been a passionate moviegoer.
[ترجمه گوگل] من همیشه یک سینمارو پرشور بوده ام
[ترجمه ترگمان] من همیشه یک moviegoer احساساتی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همیشه یک moviegoer احساساتی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She is quite passionate about this new hobby.
[ترجمه گوگل] او نسبت به این سرگرمی جدید بسیار پرشور است
[ترجمه ترگمان] او در مورد این سرگرمی جدید خیلی احساساتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او در مورد این سرگرمی جدید خیلی احساساتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید