passerine

/ˈpæsʌrɪn//ˈpæsəraɪn/

معنی: گنجشکی، وابسته به گنجشک، شاخه نشین
معانی دیگر: (جانور شناسی) گنجشک سان (پرندگان راسته ی گنجشکیان یا passeriformes - بیش از نیمی از پرندگان جزو این راسته اند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning the largest order of birds, consisting chiefly of songbirds with feet suited for perching.
اسم ( noun )
• : تعریف: a passerine bird.

جمله های نمونه

1. The karyotypes of 8 species of Passerine birds were studied and compared with the data reported before.
[ترجمه گوگل]کاریوتیپ های 8 گونه پرنده پاسرین مورد مطالعه و مقایسه با داده های گزارش شده قبلی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The ۸ گونه پرنده passerine مورد مطالعه قرار گرفته و در مقایسه با داده های گزارش شده قبلی مقایسه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Fairy Bluebird is a common lowland passerine bird, which has a very loud contact call and short sharp whistles, and it often eats the fruits of fig with other birds.
[ترجمه گوگل]پری آبی پری یک پرنده معمولی رهگذر دشت است که صدای تماس بسیار بلند و سوت های تند کوتاه دارد و اغلب میوه های انجیر را با پرندگان دیگر می خورد
[ترجمه ترگمان]The Fairy یک پرنده پست و پست است که تماس با صدای بلند و سوت کوتاه را دارد و اغلب میوه ها را با پرندگان دیگر می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any of various Old World passerine birds of the family Oriolidae, of which the males are characteristically black and bright yellow or orange.
[ترجمه گوگل]هر یک از انواع پرندگان رهگذر دنیای قدیم از خانواده Oriolidae که نرهای آن به طور مشخص سیاه و زرد یا نارنجی روشن هستند
[ترجمه ترگمان]هر کدام از World various Old خانواده the، که نرها به طور خاص سیاه و زرد و یا نارنجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scientists surveyed 82 species of passerine birds, including sparrows, pigeons and anything that perches, in and around 12 cities in central Europe.
[ترجمه گوگل]دانشمندان 82 گونه از پرندگان رهگذر، از جمله گنجشک، کبوتر و هر چیزی را که در 12 شهر در اروپای مرکزی نشسته بودند، بررسی کردند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان ۸۲ گونه پرنده passerine از جمله گنجشک و کبوترها و هر چیزی که در حدود ۱۲ شهر در مرکز اروپا هستند را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Welcome Swallow is a small passerine bird in the swallow family native to Australia and nearby islands, but not until recently to New Zealand.
[ترجمه گوگل]پرستو خوش آمدید یک پرنده رهگذر کوچک از خانواده پرستوها است که بومی استرالیا و جزایر مجاور است، اما تا همین اواخر در نیوزیلند نبود
[ترجمه ترگمان]چلچله Welcome یک پرنده کوچک passerine در خانواده پرستو به استرالیا و جزایر نزدیک است، اما نه تا همین اواخر به نیوزیلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forest passerine migrators in the East of and the west of Heilongjiang province were observed and banded in the springs of 1998 and 199 6882 individuals of 71 species were banded .
[ترجمه گوگل]مهاجران رهگذر جنگلی در شرق و غرب استان هیلونگجیانگ در بهارهای 1998 و 1996882 فرد از 71 گونه مشاهده و نواربندی شدند
[ترجمه ترگمان]جنگل های جنگل passerine در شرق و غرب استان Heilongjiang مشاهده شد و در چشمه های ساله ای ۱۹۹۸ و ۱۹۹ نفر از ۷۱ گونه گرد هم آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results showed that the acoustic structures of non-passerine, sub-oscine passerine and oscine passerine's songs have significant differences.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ساختار آکوستیک آوازهای غیر پاسرین، ساب اوسین و آوازهای اوسین پاسرین تفاوت معنی داری دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ساختارهای صوتی of، sub - و oscine passerine تفاوت های قابل توجهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A bird, especially one of the suborder Oscines of passerine birds, having a melodious song or call.
[ترجمه گوگل]پرنده ای، به ویژه یکی از زیر راسته های پرندگان عابر که آواز یا ندای خوش آهنگی دارد
[ترجمه ترگمان]یک پرنده، به خصوص یکی از the Oscines پرندگان passerine، با داشتن آواز یا آهنگ آهنگین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The combination of these conditions provides an ideal refuge, especially for passerine migrants in early spring.
[ترجمه گوگل]مجموعه این شرایط به ویژه برای مهاجران رهگذر در اوایل بهار پناهگاه ایده آلی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]ترکیب این شرایط یک پناه گاه ایده آل، به ویژه برای مهاجران غیر فعال در اوایل بهار فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every nest type in spectrum has own advantages and disadvantages, and genetic a nd environmental factors confine what kind of nest type passerine adopts.
[ترجمه گوگل]هر نوع لانه در طیف مزایا و معایب خاص خود را دارد و عوامل ژنتیکی و محیطی نوع لانه ای را که رهگذران می پذیرند محدود می کنند
[ترجمه ترگمان]هر نوع لانه در طیف دارای مزایا و معایب خودش است و عوامل ژنتیکی و محیطی به نوعی از نوع لانه محدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To stay late into the nest of chicks is not the same length: passerine birds and hatchery date generally . . .
[ترجمه گوگل]تا دیر وقت ماندن در لانه جوجه ها طول یکسانی ندارد: پرندگان رهگذر و به طور کلی تاریخ جوجه کشی
[ترجمه ترگمان]برای ماندن در لانه جوجه ها به اندازه یک طول نیست: پرندگان passerine و تاریخ تخم گذاری به طور کلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گنجشکی (صفت)
passerine

وابسته به گنجشک (صفت)
passerine

شاخه نشین (صفت)
passerine

انگلیسی به انگلیسی

• from the passeriforme family (zoology)
bird from the passeriforme family (zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس