passe

/ˈpæseɪ//ˈpæseɪ/

دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده، کهنه مسلک، گذشته

جمله های نمونه

1. I'm beginning to find her novels rather passe.
[ترجمه گوگل]من شروع به یافتن رمان های او می کنم
[ترجمه ترگمان]دارم کم کم رمان او را پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her ideas on food are distinctly passe.
[ترجمه گوگل]ایده های او در مورد غذا کاملاً نادرست است
[ترجمه ترگمان]افکار او به غذا تقریبا پاس می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was fashionable in the sixties but definitely passe in the eighties.
[ترجمه گوگل]در دهه شصت مد بود اما قطعا در دهه هشتاد گذشت
[ترجمه ترگمان]در دهه شصت و شصت و شصت سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is fashionable in the sixty but definitely passe in the eighty.
[ترجمه گوگل]در دهه شصت مد است اما قطعا در دهه هشتاد می گذرد
[ترجمه ترگمان]در شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Learn how to do a passe ballet position for ballet dancing beginners in this free dance lesson video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان آموزش رقص، نحوه انجام موقعیت باله پاس برای مبتدیان رقص باله را بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه در این فیلم رقص آزاد به رقص باله برای مبتدیان رقص باله دست پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a fine actor but he's a bit passe now.
[ترجمه گوگل]او بازیگر خوبی بود، اما اکنون کمی ناتوان است
[ترجمه ترگمان]بازیگر خوبی بود اما الان یه خورده پاس بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The skinny: Deion Sanders running around with a bucket of ice water is such a passe locker-room prank these days.
[ترجمه گوگل]لاغرها: دیون سندرز که با یک سطل آب یخ می دود، این روزها یک شوخی در رختکن است
[ترجمه ترگمان]The ساندرز که یک سطل آب یخ را با سطلی از آب یخ اداره می کند، این روزها شوخی یک اتاق رخت کن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pour ouvrir l'ordinateur, y a - t - il un mot de passe?
[ترجمه گوگل]Pour ouvrir l'ordinateur, y a - t - il un mot de passe؟
[ترجمه ترگمان]شراب بریز، ordinateur، پاس - پاس؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Market capitalism is a sophisticated thing that calls for transparency, ethics and rules. Bush and his crowd gam-bled that some "new paradigm" meant these things were passe.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری بازار چیز پیچیده ای است که نیازمند شفافیت، اخلاق و قوانین است بوش و جمعیتش به این نتیجه رسیدند که برخی از "پارادایم جدید" به این معنی است که این چیزها ناپدید شده اند
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری بازار چیز پیچیده ای است که خواهان شفافیت، اصول اخلاقی و قوانین است \" بوش \"و\" بازدید کنندگان \"او از\" نمونه جدید \" به این معنی بودند که این مسائل پاس دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (french) old, old-fashioned, outmoded; antiquated

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Obsolete
🔘 Outdated
🔘 Old - fashioned
🔘 Antiquated
🔘 Archaic
🔘 Pass�
✅ Definition:
👉 No longer in use or no longer useful; replaced by something newer.
✍️یک صفت است که به چیزی اشاره دارد که دیگر مدرن، شیک یا در استفاده گسترده نیست. این واژه نشان دهنده این است که یک شیء، ایده یا سبک به مرور زمان قدیمی و از رده خارج شده است.
✍️✍️این واژه از زبان فرانسوی آمده است، جایی که به عنوان گذشته ی فعل "passer" ( به معنای "گذشتن" ) استفاده می شود. این اصطلاح به زبان انگلیسی وارد شده است تا حس چیزی را که از اوج خود گذشته است، منتقل کند.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف: Outdated, Outmoded, Obsolete, Old - fashioned
👇مثال؛
The fashion trends from the 90s are considered pass� today.
The old restaurant's d�cor seemed pass� compared to the new, trendy spots in town.
Technology moves so fast that gadgets from just a few years ago can quickly become pass�.

تلفظ : /ˈp�seɪ/ : پَسِی
از مد افتاده، قدیمی، هنرپیشه ای که دورانش به سر آمده است
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Outdated or no longer in style
🔍 مترادف: Outdated, old - fashioned
✅ مثال: Many considered bell - bottom jeans to be passe after the fashion trend changed.
pass� ( adj ) ( p�ˈseɪ ) =no longer fashionable, e. g. Her ideas on food are distinctly pass�.
passe
کهنه - از مد افتاده

بپرس