passageway

/ˈpæsəˌdʒwe//ˈpæsɪdʒweɪ/

معنی: راهرو، گذرگاه، عبور، معبر، غلام گردش، محل عبور
معانی دیگر: دالان، گذرگاه، راهرو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a corridor or other way along or through which people or things may pass.
مترادف: passage
مشابه: aisle, alley, alleyway, ambulatory, bottleneck, breezeway, corridor, gallery, gangway, hall, hallway, lane, pass, path, thoroughfare, walkway, way

جمله های نمونه

1. The tunnel contracts to a narrow passageway as you go deeper.
[ترجمه گوگل]وقتی عمیق تر می شوید، تونل به یک گذرگاه باریک منقبض می شود
[ترجمه ترگمان]تونل به راهرویی باریک منتهی می شود که شما عمیق تر می روید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "You go down that passageway over there. " — "Which one?"
[ترجمه گوگل]"شما از آن گذرگاه آن طرف پایین بروید " - "کدوم؟"
[ترجمه ترگمان]\"شما از آن راهرو به آنجا می روید،\" کدام یک را؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He led me down a narrow passageway.
[ترجمه گوگل]او مرا به سمت گذرگاهی باریک هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]او مرا به راهروی باریکی هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Outside, in the passageway, I could hear people moving about.
[ترجمه گوگل]بیرون، در گذرگاه، می‌توانستم صدای حرکت مردم را بشنوم
[ترجمه ترگمان]بیرون، در راهرو، صدای حرکت مردم را می شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The passageway outside was still reverberating from the crash when he started in on the door of the next apartment.
[ترجمه گوگل]راهروی بیرون هنوز از تصادف طنین انداز بود که از درب آپارتمان بعدی شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]گذرگاه بیرون هنوز پر از تصادف بود که از در آپارتمان بعدی شروع به حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From outside in the passageway the sound of water bubbling and steaming on the old gas cooker could be heard.
[ترجمه گوگل]از بیرون در گذرگاه صدای حباب و بخار آب روی اجاق گاز قدیمی به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]از بیرون در راهرو صدای قل قل آب و بخار بر روی اجاق گاز قدیمی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rather than following, he plunged into the passageway between the bars, seeking his mate.
[ترجمه گوگل]او به جای تعقیب، به راهروی بین میله‌ها فرو رفت و به دنبال همسرش بود
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به دنبال او برود به راهرو میان میله ها شیرجه زد و به دنبال رفیق خود گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bandeira turned into a tiled passageway, opened a door and stood back for Sergio to enter.
[ترجمه گوگل]باندیرا به یک گذرگاه کاشی شده تبدیل شد، دری را باز کرد و ایستاد تا سرجیو وارد شود
[ترجمه ترگمان]برگشت و وارد راهروی کاشی شده شد و در را باز کرد و پشت آن ایستاد تا سرژیو وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A naked bulb burning in the passageway.
[ترجمه گوگل]یک لامپ برهنه در حال سوختن در گذرگاه
[ترجمه ترگمان]یک لامپ برهنه در راهرو روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alexei was barring his progress along the passageway and Rostov sighed inwardly.
[ترجمه گوگل]الکسی مانع از پیشرفت او در گذرگاه می شد و روستوف در درون آهی کشید
[ترجمه ترگمان]آل کسی در راهرو به راه خود ادامه داده بود و راستوف در دل آه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are subdued as they walk down the passageway from the visitors' locker room to the court.
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که از گذرگاه رختکن میهمانان به سمت زمین می روند تحت فشار قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]وقتی از راهرو پایین رفتند و وارد تالار شدند، آن ها آرام و آرام قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The passageway ended in another small, circular chamber.
[ترجمه گوگل]گذرگاه به اتاقک کوچک و مدور دیگری ختم می شد
[ترجمه ترگمان]راهرو در یک اتاق گرد و مدور دیگر به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could this be the secret passageway to the Litani, groined by the forces of Christendom to escape from their ancient predicament?
[ترجمه گوگل]آیا این می‌تواند گذرگاه مخفی لیتانی‌ها باشد که توسط نیروهای جهان مسیحیت برای فرار از مخمصه باستانی‌شان به زیر کشیده شده‌اند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک راه مخفی است که به وسیله نیروهای مسیحی برای فرار از این مخمصه قدیم گریخته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She trotted softly through the passageway letting out on the living room, and entered it and stood before the fireplace mantel.
[ترجمه گوگل]او به آرامی از گذرگاهی که به اتاق نشیمن بیرون می‌آمد، رفت و وارد آن شد و جلوی شومینه ایستاد
[ترجمه ترگمان]به آرامی از راهرو عبور کرد و وارد اتاق نشیمن شد و وارد آن شد و جلوی بخاری دیواری ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

عبور (اسم)
pass, transmission, passage, ferry, outlet, passageway, transition, transit, crossing, passing

معبر (اسم)
cut, pass, passage, ferry, passageway, ford, crossover, crossing, ferryboat, ferry bridge, passover, passway, railway crossing

غلام گردش (اسم)
passageway

محل عبور (اسم)
passageway

انگلیسی به انگلیسی

• walkway, thoroughfare, passage; corridor, hallway
a passageway is a long, narrow space between walls or fences connecting one room or place with another.

پیشنهاد کاربران

۱. راهرو ۲. معبر
مثال:
a passageway to the kitchen.
یک راهرو به طرف اشپزخانه
مجرا
گذرگاه راهرو
there is small passageway in the maze

بپرس