1. She adopted an elaborate disguise to help her pass through the town unrecognized.
 [ترجمه گوگل]او یک لباس مبدل استادانه برای کمک به او برای عبور از شهر ناشناس انتخاب کرد 
[ترجمه ترگمان]او تغییر قیافه داده بود تا به او کمک کند که از شهر خارج شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. We had to stoop to pass through the low entrance.
 [ترجمه گوگل]برای عبور از ورودی کم مجبور شدیم خم شویم 
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم خم بشویم و از در ورودی عبور کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. A phantom coach is said to pass through the grounds of this house when there's a full moon.
 [ترجمه گوگل]گفته می شود که یک مربی فانتوم زمانی که ماه کامل است از محوطه این خانه عبور می کند 
[ترجمه ترگمان]وقتی ماه کامل می شه، یه کالسکه شبح به این خونه منتقل می شه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Gases produced in the reaction pass through this tube and can then be collected.
 [ترجمه گوگل]گازهای تولید شده در واکنش از این لوله عبور کرده و سپس می توان آنها را جمع آوری کرد 
[ترجمه ترگمان]گازها تولید شده در واکنش از طریق این مجرا عبور می کنند و سپس می توانند جمع آوری شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. An estimated 1600 vessels pass through the strait annually.
 [ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که سالانه 1600 کشتی از این تنگه عبور می کنند 
[ترجمه ترگمان]تخمین زده می شود که هر سال ۱۶۰۰ کشتی از این تنگه عبور می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. I pass through the summer which the winter and the equator are filled with joy rush toward you to like.
 [ترجمه گوگل]از تابستانی می گذرم که زمستان و استوا پر از شادی است به سوی تو می شتابند تا دوستش داشته باشی 
[ترجمه ترگمان]از تابستان که زمستان است و خط استوا پر از شادی است عبور می کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. This document will enable her to pass through the enemy lines unmolested.
 [ترجمه گوگل]این سند او را قادر می سازد بدون مزاحمت از خطوط دشمن عبور کند 
[ترجمه ترگمان]این سند او را قادر خواهد ساخت که بدون مزاحمت از خطوط دشمن عبور کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. It can take 72 hours for food to pass through the gut.
 [ترجمه گوگل]ممکن است 72 ساعت طول بکشد تا غذا از روده عبور کند 
[ترجمه ترگمان]می تواند ۷۲ ساعت طول بکشد تا غذا از دل و روده بگذرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The boats all have to pass through this narrow channel.
 [ترجمه گوگل]همه قایق ها باید از این کانال باریک عبور کنند 
[ترجمه ترگمان]همه قایق ها باید از این کانال باریک عبور کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. He felt a small ripple of fear pass through him.
 [ترجمه گوگل]احساس کرد موج کوچکی از ترس از درونش می گذرد 
[ترجمه ترگمان]موجی از ترس وجودش را فرا گرفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. A train would pass through there every few minutes at that time of day.
 [ترجمه گوگل]در آن ساعت از روز هر چند دقیقه یک قطار از آنجا عبور می کرد 
[ترجمه ترگمان]هر چند دقیقه یک بار قطار از آن عبور می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The ends of the net pass through a wooden bar at each end.
 [ترجمه گوگل]انتهای توری در هر انتها از یک میله چوبی عبور می کند 
[ترجمه ترگمان]انتهای تور از یک میله چوبی در هر انتها عبور می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Many hundreds of vessels pass through the straits each year.
 [ترجمه گوگل]سالانه صدها کشتی از این تنگه عبور می کنند 
[ترجمه ترگمان]هر ساله صدها کشتی از تنگه عبور می کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. All calls must pass through the switchboard.
 [ترجمه گوگل]همه تماس ها باید از طریق تابلو برق انجام شود 
[ترجمه ترگمان]همه تماس ها باید از مرکز تلفن عبور کنن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. The pipes will have to pass through the wall.
 [ترجمه گوگل]لوله ها باید از دیوار عبور کنند 
[ترجمه ترگمان]لوله ها باید از دیوار رد بشن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید