1. Let's pass on to the next subject now.
[ترجمه الهه] برویم به موضوع بعدی بپردازیم|
[ترجمه حسین] برویم به استدلال بعدی|
[ترجمه گوگل]اکنون به موضوع بعدی می پردازیم[ترجمه ترگمان]حالا برویم سراغ موضوع بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has written a note asking me to pass on his thanks.
[ترجمه Sina] او نامه ای نوشته است در حالی که درخواست این را دارد که من تشکر او را به سایرین برسانم ( pass on : به معنی اینکه شما یک چیزی رو از کسی میشنوید و بعدا اون را به کسی دیگر میگویید البته در این جمله به این معنی میباشد. )|
[ترجمه گوگل]او در یادداشتی از من خواسته است که تشکر کنم[ترجمه ترگمان]یادداشتی نوشت و از من خواست که از او تشکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Everyone was struck by their readiness to pass on all they knew.
[ترجمه غلام شیش لول بند] همه یکه خوردند چون بر خلاف آمادگیشان همه آنچه را که میدانستند فراموش کرده بودند در اینجا pass on معنی فراموش کردن یا از دست دادن میده|
[ترجمه غلام شیش لول بند] همه یکه خوردند به خاطر آمادگیشون ، پیام همه آنهایی که میخواستند انتقال دهند را میدانستند ( شاید معنی به یاد داشتن هم بده پیام همه آنهایی که میخواستند انتقال دهند را به یاد داشتن )|
[ترجمه گوگل]همه از آمادگی خود برای انتقال هر آنچه می دانستند شگفت زده شدند[ترجمه ترگمان]همه آماده بودند که هر چه را که می دانستند از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Thanks. I'm going to pass on dessert, if you don't mind.
[ترجمه Dream] ممنون. من می خوام بیخیال دسر بشم، اگه ناراحت نمیشید|
[ترجمه گوگل]با تشکر من قصد دارم دسر را منتقل کنم، اگر اشکالی ندارد[ترجمه ترگمان] ممنون اگه اشکالی نداره من دارم میرم که دسر رو بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She asked me to pass on her good wishes to all her friends and colleagues.
[ترجمه گوگل]او از من خواست تا آرزوهای خوبش را به همه دوستان و همکارانش برسانم
[ترجمه ترگمان]از من خواست که به همه دوستان و همکاران او بپیوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از من خواست که به همه دوستان و همکاران او بپیوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Let's pass on to the next item on the agenda.
[ترجمه گوگل]به موضوع بعدی در دستور کار می پردازیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به مورد بعدی در دستور کار توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به مورد بعدی در دستور کار توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An individual may pass on to future generations its genes for tallness.
[ترجمه گوگل]یک فرد ممکن است ژن های قد بلند خود را به نسل های آینده منتقل کند
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است به نسل های آینده ژن های خود را برای tallness منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است به نسل های آینده ژن های خود را برای tallness منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They pass on their cost of borrowing and add to it their profit margin.
[ترجمه گوگل]آنها هزینه استقراض خود را منتقل می کنند و حاشیه سود خود را به آن اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه قرض گرفتن و اضافه کردن سود خود را به آن اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه قرض گرفتن و اضافه کردن سود خود را به آن اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Let us now pass on to the next subject.
[ترجمه گوگل]اکنون به موضوع بعدی می پردازیم
[ترجمه ترگمان]حالا برویم سراغ موضوع بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا برویم سراغ موضوع بعدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I'm afraid I'll have to pass on that offer of coffee.
[ترجمه مرضیه خدامی] متاسفانه من مجبور میشم که پیشنهاد قهوه را رد کنم|
[ترجمه گوگل]می ترسم مجبور شوم از آن پیشنهاد قهوه عبور کنم[ترجمه ترگمان]متاسفانه باید از این پیشنهاد قهوه بگذرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tenants remain liable if they pass on their lease.
[ترجمه گوگل]مستاجران در صورت واگذاری اجاره نامه خود مسئول باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]Tenants ممکن است که اگر آن ها به lease بروند، ممکن است در معرض خطر قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tenants ممکن است که اگر آن ها به lease بروند، ممکن است در معرض خطر قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He's not here?I'll pass on the message.
[ترجمه گوگل]او اینجا نیست؟ من پیام را منتقل می کنم
[ترجمه ترگمان]اینجا نیست؟ پیغام رو رد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینجا نیست؟ پیغام رو رد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We will pass on this saving to our customers.
[ترجمه گوگل]ما این پس انداز را به مشتریان خود منتقل خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما این صرفه جویی را برای مشتریانمان انجام خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما این صرفه جویی را برای مشتریانمان انجام خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The experienced artisan would pass on the tricks of the trade to the apprentice.
[ترجمه گوگل]صنعتگر با تجربه ترفندهای حرفه را به شاگرد منتقل می کرد
[ترجمه ترگمان]صنعتگر با تجربه از دوز و کلک عبور می کرد و به شاگرد کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صنعتگر با تجربه از دوز و کلک عبور می کرد و به شاگرد کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. 'What's the capital of Peru?' 'I'll have to pass on that one. '
[ترجمه گوگل]"پایتخت پرو چیست؟" من باید آن یکی را منتقل کنم '
[ترجمه ترگمان]پایتخت پرو چیست؟ من باید این یکی رو قبول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پایتخت پرو چیست؟ من باید این یکی رو قبول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید