1. The storm should pass off before dark.
[ترجمه گوگل]طوفان باید قبل از تاریک شدن هوا بگذرد
[ترجمه ترگمان] طوفان باید قبل از تاریک شدن از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طوفان باید قبل از تاریک شدن از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I often get headaches, but they seem to pass off in a little while.
[ترجمه گوگل]من اغلب سردرد دارم، اما به نظر می رسد که در مدت کوتاهی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]اغلب سردرد می گیرم، اما به نظر می رسد که کمی بعد از آن عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب سردرد می گیرم، اما به نظر می رسد که کمی بعد از آن عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The dealer was trying to pass off fakes as valuable antiques.
[ترجمه گوگل]دلال سعی می کرد تقلبی ها را به عنوان عتیقه با ارزش معرفی کند
[ترجمه ترگمان]دلال تلاش می کرد که به عنوان اشیا عتیقه با ارزش از خود دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلال تلاش می کرد که به عنوان اشیا عتیقه با ارزش از خود دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The numbness in your foot will soon pass off.
[ترجمه sara] بی حسی در پای شما به زودی تمام می شود|
[ترجمه گوگل]بی حسی پای شما به زودی برطرف می شود[ترجمه ترگمان]بی حسی تو پات خیلی زود از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I can't believe she's trying to pass off this crap as art!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که او سعی می کند این مزخرفات را به عنوان هنر پشت سر بگذارد!
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم باور کنم که اون داره سعی می کنه این چرندیات رو به عنوان هنر از بین ببره!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم باور کنم که اون داره سعی می کنه این چرندیات رو به عنوان هنر از بین ببره!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I managed to pass off his insult.
[ترجمه گوگل]موفق شدم توهین او را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان] موفق شدم این توهین رو از خودم در بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موفق شدم این توهین رو از خودم در بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I've tried to pass off my accent as a convent school accent.
[ترجمه گوگل]من سعی کرده ام لهجه ام را به لهجه مدرسه صومعه ای منتقل کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم با لهجه مخصوص مدرسه اش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کردم با لهجه مخصوص مدرسه اش حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He tried to pass off a false Dagas on the auctioneer.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد یک داگاس دروغین را در اختیار حراج گذار قرار دهد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که یک Dagas دروغین را در حراج بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که یک Dagas دروغین را در حراج بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He sometimes gets headaches, but they always pass off in a little while.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات سردرد می گیرد، اما همیشه در مدت کوتاهی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]او گاهی سردرد می گیرد، اما همیشه کمی از هوش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او گاهی سردرد می گیرد، اما همیشه کمی از هوش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ensuring proper pass off to other leaders using logbook.
[ترجمه گوگل]حصول اطمینان از ارسال مناسب به سایر رهبران با استفاده از دفترچه گزارش
[ترجمه ترگمان]تضمین مناسب برای سایر رهبران با استفاده از logbook
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تضمین مناسب برای سایر رهبران با استفاده از logbook
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Allow him pass off your triumphs as his own.
[ترجمه گوگل]به او اجازه دهید که پیروزی های شما را از آن خود کند
[ترجمه ترگمان]به او اجازه بدهید که از موفقیت های شما دست بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به او اجازه بدهید که از موفقیت های شما دست بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mescaline is completely innocuous, and its effects will pass off after eight or ten hours.
[ترجمه گوگل]مسکالین کاملا بی ضرر است و اثرات آن پس از هشت یا ده ساعت از بین می رود
[ترجمه ترگمان]mescaline کاملا بی ضرر است، و اثرات آن پس از هشت یا ده ساعت برطرف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]mescaline کاملا بی ضرر است، و اثرات آن پس از هشت یا ده ساعت برطرف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They wanted to pass off fish eyes for pearls.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند چشم ماهی را برای مروارید بگذرانند
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند چشمان ماهی ها را از مروارید بیرون بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند چشمان ماهی ها را از مروارید بیرون بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The festival does not always pass off as the parents and adults expect, with some babies refusing to cry on the open-air stage at the Asakusa temple.
[ترجمه گوگل]این جشنواره همیشه آنطور که والدین و بزرگسالان انتظار دارند برگزار نمی شود و برخی از نوزادان از گریه کردن در صحنه باز در معبد Asakusa خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]این جشنواره همیشه مانند والدین و بزرگسالان برگزار نمی شود و برخی از کودکان از گریه در صحنه هوای آزاد در معبد Asakusa امتناع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این جشنواره همیشه مانند والدین و بزرگسالان برگزار نمی شود و برخی از کودکان از گریه در صحنه هوای آزاد در معبد Asakusa امتناع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید