pass muster


واجد شرایط بودن، پذیرفتنی بودن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to be accepted or approved according to some standard.

جمله های نمونه

1. His English up to this point would hardly pass muster.
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی او تا این مرحله به سختی قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]انگلیسی اش آن بالا بود که به سختی می توانست از آن عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slipshod work will never pass muster.
[ترجمه گوگل]کار لغزنده هرگز از بین نخواهد رفت
[ترجمه ترگمان]کاری که من انجام می دهم هیچ وقت از اینجا بیرون نمیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If it doesn't pass muster, a radio station could have its license challenged.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم موفقیت، مجوز یک ایستگاه رادیویی ممکن است به چالش کشیده شود
[ترجمه ترگمان]اگر به این نتیجه نرسد، یک ایستگاه رادیویی می تواند جواز مرگش را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I could not pass muster in his language.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم از زبان او عبور کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به زبان او حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wasn't sure that our clothing would pass muster at the club door.
[ترجمه گوگل]مطمئن نبودم که لباسمان از در باشگاه رد شود
[ترجمه ترگمان]مطمئن نبودم که clothing از در باشگاه بیرون کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And Mel Gibson does pass muster as a filthy freedom fighter with a talent for decapitation.
[ترجمه گوگل]و مل گیبسون به عنوان یک مبارز آزادی کثیف با استعداد بریدن سر به میدان می آید
[ترجمه ترگمان]و مل گیبسون، این مرد را به عنوان یک مبارز آزادی کثیف با استعدادی برای سر بریدن، سپری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I thought I would just about pass muster.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که من فقط در مورد موفقیت
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که فقط باید از کنار جمع بیام بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It may pass muster as television commentary but on the page its studied neutrality rings false.
[ترجمه گوگل]ممکن است به عنوان تفسیر تلویزیونی به کار رود، اما در صفحه بی طرفی مورد مطالعه آن نادرست به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]ممکن است این گزارش به عنوان تفسیر تلویزیونی در نظر گرفته شود اما در صفحه نمایش بی طرفی بررسی شده آن نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As pitchforks they certainly pass muster.
[ترجمه گوگل]به عنوان چنگال آنها مطمئناً از کنار هم عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که دسته چنگک دارن جمع میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Brummel's look would not pass muster in a modern boardroom.
[ترجمه گوگل]ظاهر برومل در یک اتاق هیئت مدیره مدرن نمی تواند جلوه کند
[ترجمه ترگمان]نگاه Brummel توی اتاق هیات مدیره جدید حاضر نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Does the new manager pass muster?
[ترجمه گوگل]آیا مدیر جدید از جمع بندی عبور می کند؟
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید از اینجا رد میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It must pass muster in much more rigorous testing before the company seeks U. S. approval.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه شرکت به دنبال تایید ایالات متحده باشد، باید در آزمایش های بسیار دقیق تری بگذرد
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه شرکت به دنبال U باشد، باید با دقت بیشتری تست شود اس موافقت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I didn't think Charlie's parents would like me, but evidently I pass muster.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کردم والدین چارلی از من خوششان بیاید، اما ظاهراً از این کار عبور می‌کنم
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کردم پدر و مادر چارلی از من خوششان بیاید، اما ظاهرا من از کنار او رد شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. New teams won't be admitted to the league if their stadiums don't pass muster.
[ترجمه گوگل]تیم‌های جدید در صورت عدم موفقیت در ورزشگاه‌هایشان در لیگ پذیرفته نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که استادیوم ها به پایان نرسد، تیم های جدید به لیگ راه نخواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The schools might not have been able to offer courses that would pass muster.
[ترجمه گوگل]ممکن است مدارس قادر به ارائه دوره‌هایی نباشند که با موفقیت به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]مدارس ممکن است قادر به ارائه دوره های درسی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مناسب تشخیص داده شدن - مورد تائید قرار گرفتن
پذیرفته شدن، قبول شدن، پذیرش شدن

بپرس