🔸 معادل فارسی:
با مشروب جشن گرفتن / پارتی با الکل
در زبان محاوره ای:
با بطری زدیم به دلش، نشستیم با مشروب خوش گذروندیم، پارتی با مشروب
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( نوشیدن – جشن ) :**
اشاره به خوش گذرونی همراه با نوشیدن الکل، معمولاً در مهمونی یا جمع دوستانه
مثال: We partied with the bottle till sunrise.
تا طلوع آفتاب با بطری خوش گذروندیم.
2. ** ( تنهایی – استعاری ) :**
گاهی اشاره به نوشیدن تنهایی، انگار بطری شریک پارتیه
مثال: He was alone, just partying with the bottle.
تنها بود، فقط با بطری پارتی می کرد.
3. ** ( فرار احساسی – طنزآمیز ) :**
برای توصیف فرار از غم یا استرس از طریق نوشیدن
مثال: After the breakup, she partied with the bottle all weekend.
بعد از جدایی، کل آخر هفته رو با بطری گذروند.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
drink and party – get lit – booze it up – celebrate with alcohol – go wild
با مشروب جشن گرفتن / پارتی با الکل
در زبان محاوره ای:
با بطری زدیم به دلش، نشستیم با مشروب خوش گذروندیم، پارتی با مشروب
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( نوشیدن – جشن ) :**
اشاره به خوش گذرونی همراه با نوشیدن الکل، معمولاً در مهمونی یا جمع دوستانه
مثال: We partied with the bottle till sunrise.
تا طلوع آفتاب با بطری خوش گذروندیم.
2. ** ( تنهایی – استعاری ) :**
گاهی اشاره به نوشیدن تنهایی، انگار بطری شریک پارتیه
مثال: He was alone, just partying with the bottle.
تنها بود، فقط با بطری پارتی می کرد.
3. ** ( فرار احساسی – طنزآمیز ) :**
برای توصیف فرار از غم یا استرس از طریق نوشیدن
مثال: After the breakup, she partied with the bottle all weekend.
بعد از جدایی، کل آخر هفته رو با بطری گذروند.
________________________________________
🔸 مترادف ها: