particularity

/pərˌtɪkjəˈlærəti//pəˌtɪkjʊˈlærɪti/

معنی: خودمانی، جزئیات، خصوصیات، دارای خصوصیات معینی، خصوصیات برجسته، بستگی بعقاید خاصی، دقت زیاد
معانی دیگر: خصوصیت، ویژگی، جزئیت، دقت، توجه به جزئیات، موشکافی، دیر پسندی، سختگیری، پایبندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: particularities
(1) تعریف: the state or condition of being particular.
متضاد: generality

(2) تعریف: a specific feature or trait; peculiarity.
مشابه: particular

(3) تعریف: precise or detailed character.

- This author's descriptions are notable for their particularity.
[ترجمه گوگل] توصیفات این نویسنده به دلیل خاص بودنشان قابل توجه است
[ترجمه ترگمان] توصیفات این نویسنده به خاطر particularity برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a concern for details; fastidiousness.

جمله های نمونه

1. What is lacking is an insight into the particularity of our societal system.
[ترجمه گوگل]چیزی که کم است، بینشی در خصوص ویژگی های نظام اجتماعی ماست
[ترجمه ترگمان]چیزی که کم است بینش در خصوص خصوصیات سیستم اجتماعی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But this actual universe is a universe of particularity and consciously apprehended uniqueness.
[ترجمه گوگل]اما این جهان بالفعل، جهانی از خاص بودن و منحصر به فرد بودن آگاهانه درک شده است
[ترجمه ترگمان]اما این دنیای واقعی یک عالم خاص و منحصر به فرد بودن و یگانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the particularity, as Shakespeare formulates it, also creates intimacy.
[ترجمه گوگل]اما خاص بودن، همانطور که شکسپیر آن را فرموله می کند، صمیمیت نیز ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اما the، همانطور که شکسپیر آن را شکل می دهد، صمیمیت ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gilligan recognizes, but does not theorize, the cultural particularity of her work.
[ترجمه گوگل]گیلیگان ویژگی فرهنگی کارش را تشخیص می دهد، اما نظریه پردازی نمی کند
[ترجمه ترگمان]Gilligan تشخیص می دهد، اما به طور نظری، خصوصیات فرهنگی کار او را توجیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This concrete universal unites universality and particularity and asserts the primacy of experience.
[ترجمه گوگل]این جهانی انضمامی، کلیت و خاص بودن را متحد می کند و برتری تجربه را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]این ویژگی جهانی، جهان شمولی را به هم پیوند می دهد و اولویت تجربه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of the particularity of its nature, the workers whose jobs interment enjoy low prestige.
[ترجمه گوگل]به دلیل ماهیت خاص آن، کارگرانی که کارشان تعطیل است از اعتبار پایینی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]به خاطر ماهیت و ماهیت آن، کارگرانی که دفن شده بودند از اعتبار کمتری برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the particularity of the index, it must be restricted by the development of the economy and the urbanize level.
[ترجمه گوگل]به عنوان ویژگی شاخص، باید توسط توسعه اقتصاد و سطح شهرنشینی محدود شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان نمونه شاخص، باید با توسعه اقتصاد و سطح urbanize محدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The particularity of rang test bring the diversification and uncertainty in function requirement of telemetry data transmission software.
[ترجمه گوگل]ویژگی آزمون زنگ تنوع و عدم قطعیت در نیازهای عملکرد نرم افزار انتقال داده تله متری را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]خصوصیات تست زنگ، تنوع و عدم قطعیت را در نیاز به نرم افزار انتقال داده telemetry به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As an art community, they have their own particularity and subsistent significance.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جامعه هنری، آنها ویژگی و اهمیت ذاتی خود را دارند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک جامعه هنری، آن ها اهمیت خاص و subsistent خاص خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, China is China and has its own particularity.
[ترجمه گوگل]اول اینکه چین چین است و ویژگی خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]اول، چین چین است و تخصص خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is endowed with those characteristics such as particularity, diversity, rareness and culture.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی هایی مانند خاص بودن، تنوع، نادر بودن و فرهنگ است
[ترجمه ترگمان]این ویژگی به ویژگی هایی مثل particularity، تنوع، فرهنگ و فرهنگ داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is particularity and complexity to treat blepharochalasis in middle-aged and aged patients according to physiological characteristics of them.
[ترجمه گوگل]درمان بلفاروكالازيس در بيماران ميانسال و سالمند با توجه به خصوصيات فيزيولوژيكي آنها خاصيت و پيچيدگي دارد
[ترجمه ترگمان]There و پیچیدگی برای درمان blepharochalasis در بیماران میانسال و میانسال با توجه به ویژگی های فیزیولوژیکی آن ها، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because of the weightiness and particularity of governmental information, the progress of the national and social informatization is determined by the standard of government informatization .
[ترجمه گوگل]به دلیل سنگینی و خاص بودن اطلاعات دولتی، پیشرفت اطلاعات ملی و اجتماعی بر اساس استاندارد اطلاع رسانی دولتی تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل the و particularity اطلاعات دولتی، پیشرفت of اجتماعی و اجتماعی توسط استاندارد of دولت تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then this paper discusses particularity of multipath effect of laser.
[ترجمه گوگل]سپس این مقاله به بررسی ویژگی اثر چند مسیره لیزر می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]سپس این مقاله خصوصیات چند مسیری لیزری را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودمانی (اسم)
familiarity, intimacy, particularity, friendliness

جزئیات (اسم)
detail, minutiae, circumstantiality, elaboration, particularity

خصوصیات (اسم)
friendship, feature, particular, specifications, intimacy, peculiarity, particularity

دارای خصوصیات معینی (اسم)
particularity

خصوصیات برجسته (اسم)
particularity

بستگی ب عقاید خاصی (اسم)
particularity

دقت زیاد (اسم)
rigor, solicitude, rigour, particularity, scrupulosity

تخصصی

[ریاضیات] ویژگی، به ویژه، خصوصیات برجسته، جزئیات

انگلیسی به انگلیسی

• unity; strangeness; strictness; meticulousness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : particularize
اسم ( noun ) : particularity / particular
صفت ( adjective ) : particular
قید ( adverb ) : particularly
ویژه بودگی
منحصربه فرد بودن
ویژگی خاص
خصوصیات برجسته
دقت زیاد
خصوصیات برجسته

خاص بودگی

بپرس