participial

/ˌpɑːrtɪˈsɪpɪəl//ˌpɑːtɪˈsɪpɪəl/

معنی: وابسته بوجه وصفی
معانی دیگر: (دستور زبان) وابسته به وجه وصفی (یا صفت فعلی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, like, pertaining to, or formed with a participle.
اسم ( noun )
مشتقات: participially (adv.)
• : تعریف: a participle.

جمله های نمونه

1. No participial forms or other sorts of forms.
[ترجمه گوگل]بدون فرم های مشارکتی یا انواع دیگر اشکال
[ترجمه ترگمان]هیچ نوع participial و یا انواع دیگر اشکال وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. According to participial judgement of the system, this book is the book that concerns with hairdressing, and be the hairdressing book in the light of young woman.
[ترجمه گوگل]طبق قضاوت مشارکتی نظام، این کتاب کتابی است که به آرایشگری می پردازد و کتاب آرایشگری در پرتو زن جوان باشد
[ترجمه ترگمان]براساس قضاوت participial این سیستم، این کتاب کتابی است که به hairdressing مربوط می شود و در نور زنان کتاب hairdressing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Participial phrase, independent subjective structure, subjunctive mood and some phrase frames can all be regarded as the result of omitting different components of adverbial clause .
[ترجمه گوگل]عبارت مشارکتی، ساختار ذهنی مستقل، حالت فرعی و برخی چارچوب‌های عبارت را می‌توان نتیجه حذف اجزای مختلف قید دانست
[ترجمه ترگمان]واژه های کلیدی: ساختار ذهنی مستقل، حالت subjunctive و برخی از فریم واژه ها را می توان به عنوان نتیجه حذف اجزای مختلف عبارت adverbial مورد توجه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The participial constructions are employed much more in Latin than they are in English.
[ترجمه گوگل]ساختارهای مشارکتی در لاتین بسیار بیشتر از آنها در انگلیسی به کار گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]ساخت های participial بیشتر به لاتین اشتغال دارند تا به انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Participles and participial phrases are usually used as modifiers in modern English texts.
[ترجمه گوگل]در متون مدرن انگلیسی معمولاً از عبارات مشارکتی و مشارکتی به عنوان اصلاح کننده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]عبارت های participles و participial معمولا به عنوان modifiers در متون انگلیسی مدرن مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The syntactic analysis revolves mainly around the study of adverbial and participial structures in the narrative.
[ترجمه گوگل]تحلیل نحوی عمدتاً حول مطالعه ساختارهای قیدی و مشارکتی در روایت می چرخد
[ترجمه ترگمان]تحلیل نحوی اساسا حول و حوش مطالعه ساختارهای adverbial و participial در روایت می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The changes of the ruling environment have brought the participial -responsible pattern of governance which takes the limited rationality as the logical premise.
[ترجمه گوگل]تغییرات محیط حاکم، الگوی مشارکتی-مسئولانه حکمرانی را به ارمغان آورده است که عقلانیت محدود را مقدمه منطقی می داند
[ترجمه ترگمان]تغییرات محیط حاکم، الگوی participial حکمرانی را که عقلانیت محدود را به عنوان فرضیه منطقی در نظر می گیرد، به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The changes of the ruling environment bring about the participial and responsive government which takes the limited rationality as the logical premise.
[ترجمه گوگل]دگرگونی های محیط حاکم، حکومت مشارکتی و پاسخگو را به وجود می آورد که عقلانیت محدود را مقدمه منطقی می داند
[ترجمه ترگمان]تغییرات محیط حاکم، دولت واکنشی و پاسخگو را ایجاد می کند که عقلانیت محدود را به عنوان فرضیه منطقی در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Change the attributive clauses in the following sentences into participial phrase.
[ترجمه گوگل]جملات اسنادی در جملات زیر را به عبارت مشارکتی تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]بنده ای attributive را در جملات زیر به عبارت participial تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به وجه وصفی (صفت)
participial

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a verb form that functions as an adjective (grammar)
in grammar, participial means relating to a participle.

پیشنهاد کاربران

وابسته به وجه وصفی ( یا صفت فعلی )
لطفاً به مثال زیر توجه کنید 👇👇👇
By hanging on to the window ledge , Barbara was able to escape the fire in her room
معنی : با آویزان شدن در لبه پنجره ، باربارا قادر بود از آتش در اتاق فرار بکند
...
[مشاهده متن کامل]

در مثال بالا بخش اول ( صفت فعلی ) به بخش دوم جمله وابسته است و عملکرد صفت رو داره و اگه حذف هم بشه باز هم جمله معنادار خواهد بود

participial ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: صفت فعلی
تعریف: مربوط به صفتِ فعلی؛ واجد صفتِ فعلی

بپرس