1. women are excluded from participating in this contest
زن ها از شرکت در این مسابقه محرومند.
2. Flags of all the participating countries are flying outside the stadium.
[ترجمه گوگل]پرچم همه کشورهای شرکت کننده در خارج از ورزشگاه به اهتزاز در می آید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They enjoy participating in a wide variety of activities, both locally and further afield.
[ترجمه گوگل]آنها از شرکت در فعالیتهای متنوع، چه محلی و چه در مناطق دورتر لذت میبرند
[ترجمه ترگمان]آن ها از شرکت در انواع گسترده ای از فعالیت ها، هم به صورت محلی و هم از خارج، لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از شرکت در انواع گسترده ای از فعالیت ها، هم به صورت محلی و هم از خارج، لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The importance of participating in the life of the country cannot be overestimated.
[ترجمه گوگل]اهمیت مشارکت در زندگی کشور را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]اهمیت شرکت در زندگی این کشور را نمی توان بیش از اندازه برآورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اهمیت شرکت در زندگی این کشور را نمی توان بیش از اندازه برآورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. How many countries will be participating ?
[ترجمه گوگل]چند کشور شرکت خواهند کرد؟
[ترجمه ترگمان]چند کشور در این کنفرانس شرکت خواهند کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند کشور در این کنفرانس شرکت خواهند کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. During this period all the students were actively participating.
[ترجمه گوگل]در این دوره همه دانش آموزان حضور فعال داشتند
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره، همه دانشجویان به طور فعال در این رقابت ها شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره، همه دانشجویان به طور فعال در این رقابت ها شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's impossible to assess how many officers are participating in the slowdown.
[ترجمه گوگل]ارزیابی تعداد افسران در کاهش سرعت غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اینکه چه تعداد از افسران در این رکود شرکت می کنند، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اینکه چه تعداد از افسران در این رکود شرکت می کنند، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He will see that he is participating in all the decisions of the collective.
[ترجمه گوگل]او خواهد دید که در همه تصمیمات جمعی مشارکت دارد
[ترجمه ترگمان]او خواهد دید که او در تمام تصمیمات جمعی شرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خواهد دید که او در تمام تصمیمات جمعی شرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They believed they were participating in an insurance scam, not a murder.
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که در یک کلاهبرداری بیمه شرکت می کنند، نه یک قتل
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که آن ها در یک حقه بیمه شرکت می کنند، نه یک قتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که آن ها در یک حقه بیمه شرکت می کنند، نه یک قتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many more firms are participating in the growth of demand on the world markets.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی شرکت در رشد تقاضا در بازارهای جهانی مشارکت دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های دیگر در رشد تقاضا در بازارهای جهانی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های دیگر در رشد تقاضا در بازارهای جهانی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This mechanism, mineral deposition, is one factor participating in the process of bone remodeling.
[ترجمه گوگل]این مکانیسم، رسوب مواد معدنی، یکی از عوامل شرکت کننده در فرآیند بازسازی استخوان است
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم، رسوب معدنی، یکی از عوامل موثر در فرآیند مدل سازی بافت استخوان می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مکانیزم، رسوب معدنی، یکی از عوامل موثر در فرآیند مدل سازی بافت استخوان می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The government, when it was not actually participating, turned a blind eye.
[ترجمه گوگل]دولت وقتی عملاً مشارکت نداشت، چشم خود را بست
[ترجمه ترگمان]دولت، هنگامی که در واقع شرکت نمی کرد، چشم کور را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت، هنگامی که در واقع شرکت نمی کرد، چشم کور را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Each participating State will provide appropriate legal and administrative procedures to protect the rights of all its forces personnel.
[ترجمه گوگل]هر کشور شرکت کننده رویه های قانونی و اداری مناسب را برای حمایت از حقوق همه پرسنل نیروهای خود فراهم خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هر کشور مشارکتی رویه های قانونی و اجرایی مناسب برای حفاظت از حقوق تمام پرسنل نیروهای خود فراهم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر کشور مشارکتی رویه های قانونی و اجرایی مناسب برای حفاظت از حقوق تمام پرسنل نیروهای خود فراهم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At participating resorts, guests also receive free extras such as breakfast or golf clinics.
[ترجمه گوگل]در استراحتگاههای شرکتکننده، مهمانان همچنین از امکانات اضافی رایگان مانند صبحانه یا کلینیک گلف برخوردار میشوند
[ترجمه ترگمان]میهمانان در تفرجگاه های شرکت کننده، چیزهای اضافی از قبیل صبحانه یا کلینیک های گلف دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میهمانان در تفرجگاه های شرکت کننده، چیزهای اضافی از قبیل صبحانه یا کلینیک های گلف دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If the model democratic citizen is active, participating, and influential, is this what the ordinary man aspires to be?
[ترجمه گوگل]اگر شهروند دموکراتیک نمونه فعال، مشارکتکننده و تأثیرگذار باشد، آیا این همان چیزی است که انسان عادی آرزوی آن را دارد؟
[ترجمه ترگمان]اگر یک شهروند دموکرات مدل فعال، مشارکت و نفوذ داشته باشد، آیا این همان چیزی است که فرد عادی مشتاق آن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر یک شهروند دموکرات مدل فعال، مشارکت و نفوذ داشته باشد، آیا این همان چیزی است که فرد عادی مشتاق آن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید