فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: participates, participating, participated
مشتقات: participative (adj.), participatory (adj.), participator (n.)
حالات: participates, participating, participated
مشتقات: participative (adj.), participatory (adj.), participator (n.)
• : تعریف: to take part; share (usu. fol. by "in").
• مترادف: engage, join, partake, share
• مشابه: associate, chip in, contribute, cooperate, enter, pitch in, pull one's weight
• مترادف: engage, join, partake, share
• مشابه: associate, chip in, contribute, cooperate, enter, pitch in, pull one's weight
- How many students participate in after-school sports?
[ترجمه نیکو🔮🪄] جند نفر از دانش آموزان در ورزش های بعد از مدرسه شرکت میکنند؟❔️❔️❔️|
[ترجمه گوگل] چند دانش آموز در ورزش های بعد از مدرسه شرکت می کنند؟[ترجمه ترگمان] چند دانشجو در ورزش بعد از مدرسه شرکت می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many local businesses are participating in the fundraising event.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مشاغل محلی در این رویداد جمع آوری کمک مالی شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از کسب و کاره ای محلی در این رویداد جمع آوری کمک های مالی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بسیاری از کسب و کاره ای محلی در این رویداد جمع آوری کمک های مالی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Why didn't you participate in the discussion?
[ترجمه .....] به چه دلیلی وارد بحث نشدی؟|
[ترجمه گوگل] چرا در بحث شرکت نکردید؟[ترجمه ترگمان] چرا در این بحث شرکت نکردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The event went on as planned although few invitees participated.
[ترجمه Fereshte.] این رویداد بهدهما نرتیبی که برنامه ریزی شده بود به پیش رفت اگرچه تعداد کمی از دعوت شدگان شرکت کرده بودند.|
[ترجمه گوگل] این رویداد طبق برنامه پیش رفت، اگرچه تعداد کمی از مدعوین شرکت کردند[ترجمه ترگمان] این رویداد به همان ترتیب که برنامه ریزی شده بود، ادامه یافت هر چند که تعداد کمی از افراد شرکت کننده در این رویداد شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید