part time

/ˈpɑːrtˈtaɪm//pɑːttaɪm/

پاره وقت، نیمه وقت، برخه کار، برخه کاری

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: less than full time.
مشابه: adjunct

- a part-time job
[ترجمه سارا] نیمه وقت
|
[ترجمه :)] شغل نیمه وقت - شغل پاره وقت
|
[ترجمه گوگل] کار نیمه وقت
[ترجمه ترگمان] یک شغل نیمه وقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He works part-time.
[ترجمه گوگل] او پاره وقت کار می کند
[ترجمه ترگمان] او پاره وقت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] پاره وقت، نیمه وقت

انگلیسی به انگلیسی

• not full time, less than the usual or full time; involving less than regular or standard hours
if someone is a part-time worker or has a part-time job, they work for only a part of each day or week. adjective here but can also be used as an adverb. e.g. 40 per cent of women work part-time.

پیشنهاد کاربران

نیمه وقت. پاره وقت
مثال:
I enquired about part - time training courses
من درباره دوره های کارآموزی نیمه وقت پرس و جو کردم.
پاره وقت
نیمه وقت
working less than full - time
Part - time job : شغل پاره وقت
Full - time job : شغل تمام وقت
Steady job : شغل ثابت
Temporary job : شغل موقت
White - collar job : شغل اداری/دفتری
Blue - collar job : شغل فنی
Dead - end job : شغل بی آینده - آینده ندار - بی ثمر و بدون آینده
نصف وقت، وقت کم

بپرس