معنی: تجزیه کردن، تجزیه شدن، جمله را تجزیه کردنمعانی دیگر: (دستور زبان) تجزیه کردن، (جمله یا عبارت یا واژه را از نظر دستوری) فراکافت کردن، تقطیع کردن، اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: parses, parsing, parsed
• (1)تعریف: in grammar, to separate (a sentence) into its parts and to describe the form and function of each.
• (2)تعریف: in grammar, to describe (a word or group of words) by explaining the part of speech, inflection, function, and the like.
فعل ناگذر ( intransitive verb )مشتقات: parsable (adj.), parser (n.)
• : تعریف: to be capable of being parsed.
- That sentence doesn't parse.
[ترجمه گوگل] آن جمله تجزیه نمی شود [ترجمه ترگمان] این جمله تجزیه نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. As the parse progresses down the input the incorrect hypotheses should fail; thereby reducing the search space to be explored.
[ترجمه گوگل]همانطور که تجزیه به سمت پایین پیش می رود، فرضیه های نادرست باید شکست بخورند در نتیجه فضای جستجوی مورد بررسی را کاهش می دهد [ترجمه ترگمان]با پیشرفت تجزیه فرضیات نادرست، فرضیات نادرست شکست خورد و در نتیجه فضای جستجو را کاهش داد تا بررسی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is necessary to give the parser instructions on how to search for the correct parse.
[ترجمه سینا] لازم است که برای تجزیه کننده دستور العمل هایی برای اینکه چگونه برای تجزیه ی درست جستجو کند بدهیم
|
[ترجمه گوگل]لازم است به تجزیه کننده دستورالعمل نحوه جستجوی تجزیه صحیح داده شود [ترجمه ترگمان]لازم است که به دستور parser در نحوه جستجو برای تجزیه صحیح تجزیه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Any partial parse that is rejected will be removed - thereby removing any parse that would have contained this component.
[ترجمه گوگل]هر تجزیه جزئی که رد شود حذف خواهد شد - بنابراین هر تجزیه ای که حاوی این مؤلفه باشد حذف می شود [ترجمه ترگمان]هر تجزیه جزیی که رد می شود حذف خواهد شد - در نتیجه هر یک از تجزیه و تجزیه تجزیه می شود که حاوی این جز باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He will not piece or parse.
[ترجمه گوگل]او قطعه یا تجزیه نمی کند [ترجمه ترگمان]خرد و تجزیه نخواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The probability of each parse was then calculated and the most probable parse selected.
[ترجمه گوگل]سپس احتمال هر تجزیه محاسبه شد و محتمل ترین تجزیه انتخاب شد [ترجمه ترگمان]سپس احتمال هر تجزیه محاسبه شد و the تجزیه انتخاب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A parser is a program which takes as input a sentence and a grammar, and which constructs such a parse tree.
[ترجمه گوگل]تجزیه کننده برنامه ای است که یک جمله و یک دستور زبان را به عنوان ورودی می گیرد و چنین درخت تجزیه ای را می سازد [ترجمه ترگمان]یک تجزیه گر یک برنامه است که یک جمله و یک دستور زبان را وارد می کند و این یک درخت تجزیه را می سازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For our parse, we can choose the largest which satisfies this condition.
[ترجمه گوگل]برای تجزیه ما، می توانیم بزرگترین را انتخاب کنیم که این شرط را برآورده می کند [ترجمه ترگمان]برای تجزیه ما، ما می توانیم بزرگ ترین را انتخاب کنیم که این شرایط را ارضا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Here it is necessary to parse Helms's own published thoughts.
[ترجمه گوگل]در اینجا لازم است افکار منتشر شده خود هلمز را تجزیه و تحلیل کنیم [ترجمه ترگمان]در اینجا لازم است اندیشه های منتشر شده Helms را تجزیه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. InfoQ: With the ParseTree gem, one can access the parse tree of a class or method.
[ترجمه گوگل]InfoQ: با جم ParseTree می توان به درخت تجزیه یک کلاس یا متد دسترسی داشت [ترجمه ترگمان]InfoQ: با گوهر ParseTree، کسی می تواند به درخت تجزیه یک کلاس یا روش دسترسی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But when I try to parse, it gives me an invalid page fault.
[ترجمه گوگل]اما وقتی سعی می کنم تجزیه کنم، خطای صفحه نامعتبر به من می دهد [ترجمه ترگمان]اما وقتی سعی می کنم تجزیه کنم، یک خطای صفحه باطل به من می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A compiler, of course, needs a way to parse the input language, and so the XRuby team created their own Ruby parser using the popular ANTLR parser generator.
[ترجمه گوگل]البته یک کامپایلر به راهی برای تجزیه زبان ورودی نیاز دارد و بنابراین تیم XRuby تجزیه کننده Ruby خود را با استفاده از مولد تجزیه کننده محبوب ANTLR ایجاد کرد [ترجمه ترگمان]البته یک کامپایلر به یک روش برای تجزیه زبان ورودی نیاز دارد، و بنابراین تیم XRuby یک تجزیه گر Ruby خود را با استفاده از مولد parser popular ایجاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Parse Error - Current element not compatible with next element'{ 0 } '.
[ترجمه گوگل]خطای تجزیه - عنصر فعلی با عنصر بعدی"{ 0 }" سازگار نیست [ترجمه ترگمان]خطای Parse - آلمان فعلی با عنصر بعدی { ۰ } سازگار نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It causes the parser to parse an NP.
[ترجمه گوگل]باعث می شود تجزیه کننده یک NP را تجزیه کند [ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که تجزیه گر یک NP را تجزیه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Still, they admit it's tough to parse fully why better-looking professors rate higher.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها اذعان می کنند که تجزیه کامل اینکه چرا اساتید با ظاهر بهتر رتبه بالاتری دارند، دشوار است [ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها تصدیق می کنند که تجزیه و تحلیل کامل این که چرا استادان بهتر به نظر می رسند، دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Given the parse tree, you apply the algorithm in Listing 3 to compute the transition function.
[ترجمه گوگل]با توجه به درخت تجزیه، الگوریتم فهرست 3 را برای محاسبه تابع انتقال اعمال میکنید [ترجمه ترگمان]با توجه به درخت تجزیه، شما الگوریتم را در لیست ۳ اعمال می کنید تا تابع گذار را محاسبه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• break a word into parts, analyze the grammatical structure of a sentence division of input into small sections that are easy for a program to process (computers) in grammar, if you parse a sentence, you examine each word and clause in order to work out what grammatical type each one is.
پیشنهاد کاربران
( دستور زبان ) جمله ای را تجزیه کردن. مثلاً، در یک جمله فعل، فاعل، قید و صفت را مشخص کنیم. مشخص کردن عناصر و اجزاء جمله.
نِپارِست کردن. نپارهش کردن. نپارهیدن.
نِپارستن = ن ( پیشوند نشان دهنده یِ زیر ) پارهیدن ( پاره کردن )
در حوزه علوم رایانه به معنی نوع یا شکلی از داده یه شکلی دیگر است تقریباً معادل convert
۱ - مورد مداقه قرار دادن - موشکافانه تجزیه تحلیل کردن - به دقت بررسی/ آنالیز کردن کردن - زیر ذره بین قرار دادن To consider something in detail to find out its real meaning • Her online posts are impossible to parse or understand ... [مشاهده متن کامل]
۲ - تجزیه یک جمله به اجزای گرامری آن و توضیح ارتباط دستوری بین آنها To break down/divide a sentence into its grammatical parts and to explain the relationship between the words
تجزیه تحلیل تجزیه و تحلیل
تحلیل کردن البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب خواهد گفت، این جمله ی تو نیاز به تحلیل داره.