pars

جمله های نمونه

1. The Pars special energy zone is one of the biggest projects being run under this scheme.
[ترجمه گوگل]منطقه ویژه انرژی پارس یکی از بزرگترین پروژه هایی است که در این طرح اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]منطقه ویژه انرژی پارس یکی از بزرگ ترین پروژه های تحت این طرح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But having to make three straight pars to survive a cut is a different matter.
[ترجمه گوگل]اما برای زنده ماندن در یک برش باید سه پارس مستقیم درست کرد، موضوع متفاوتی است
[ترجمه ترگمان]اما مجبور شدن برای زنده ماندن برای زنده ماندن، موضوع دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Without three pars, the balance sheet for the week would be bright red.
[ترجمه گوگل]بدون سه پارس، ترازنامه هفته قرمز روشن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون سه سال پارس، برگه موجودی هفته به رنگ قرمز روشن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he made a birdie and two pars coming in, and made the cut by two shots.
[ترجمه گوگل]اما او یک پرنده درست کرد و دو پارس وارد شد و با دو گلوله برش را انجام داد
[ترجمه ترگمان]اما یک مرغ و دو توپ داشت که به درون می آمد و دو گلوله را از هم جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He then shot 11 straight pars before finishing with a flourish and a birdie on the last.
[ترجمه گوگل]او سپس 11 پارس مستقیم را به ثمر رساند و در آخر با یک پرنده به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]سپس قبل از اینکه با یک flourish و birdie در آخرین بار به پایان برسد، ۱۱ نفر را به ضرب گلوله از پای در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The effect of electrical stimulation of substantia nigra, pars reticulata(SNR). on the ventromedial thalamic nucleus(VM)was investigated using extracellular-recording method in rats.
[ترجمه گوگل]تأثیر تحریک الکتریکی ماده سیاه، pars reticulata (SNR) بر روی هسته تالاموس شکمی (VM) با استفاده از روش ثبت خارج سلولی در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر تحریک الکتریکی of nigra، پارس پارس (SNR) در ادامه با استفاده از روش ضبط خارج سلولی موش های آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To investigate and analyze the epidemiology material of pars plana vitrectomy.
[ترجمه گوگل]بررسی و تحلیل مواد اپیدمیولوژیکی ویترکتومی پارس پلانا
[ترجمه ترگمان]برای بررسی و تجزیه و تحلیل مواد epidemiology پارس پارس جنوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ultrastructure of the pars nervosa in the French quail have been studied by means of electron microscopy.
[ترجمه گوگل]فراساختار pars nervosa در بلدرچین فرانسوی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]ultrastructure پارس پارس در بلدرچین به وسیله میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 3 rd hole has few fairway, 3 pars, 225 yards apart.
[ترجمه گوگل]سوراخ 3 دارای چند فری، 3 پارس، 225 یارد
[ترجمه ترگمان]این سوراخ ۳، fairway، ۳ pars و ۲۲۵ یارد فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. James Gregory gave in in his " Geometriae Pars Universalis " a method of rectifying curves.
[ترجمه گوگل]جیمز گرگوری در «Geometriae Pars Universalis» خود به روشی برای اصلاح منحنی ها تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]جیمز گرگوری در کتاب \"پارس پارس universalis\" روشی برای اصلاح منحنی ها ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In humans, the pars intermedia is a rudimentary region.
[ترجمه گوگل]در انسان پارس اینترمدیا یک منطقه ابتدایی است
[ترجمه ترگمان]در انسان ها، پارس جنوبی یک منطقه ابتدایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pars transversa provides lateral wall rigidity and can even be a dilatory muscle.
[ترجمه گوگل]pars transversa سفتی دیواره جانبی را فراهم می کند و حتی می تواند یک عضله گشاد کننده باشد
[ترجمه ترگمان]The پارس، سفتی دیوار جانبی را فراهم می کند و حتی می تواند یک ماهیچه کند نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subsequently, the pars distalis of the pituitary gland develops from the anterior wall of the pouch. The posterior wall does not proliferate and remains as the poorly defined pars intermedia.
[ترجمه گوگل]متعاقباً پارس دیستالیس غده هیپوفیز از دیواره قدامی کیسه ایجاد می شود دیواره خلفی تکثیر نمی شود و به عنوان pars intermedia با تعریف ضعیف باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]متعاقبا، distalis غده هیپوفیز از دیواره جلویی کیسه رشد می کند دیوار عقبی، تکثیر نمی شود و به عنوان پارس سگ تعریف ضعیف تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• portion (in prescriptions); part, division; (anatomy) general term for a particular part of a larger organ or structure

پیشنهاد کاربران

بپرس