parricide

/ˈpærɪsaɪd//ˈpærɪsaɪd/

معنی: خائن به مین، قاتل والدین، پدر کش
معانی دیگر: پدر کشی، کشتن پدر یا مادر یا خویشاوند نزدیک، خائن به میهن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: parricidal (adj.)
(1) تعریف: the act of killing one's parent or other close relative.

(2) تعریف: one who has committed such an act.

جمله های نمونه

1. The memory of the parricide was both important enough, and repeated often enough, to enter the archaic heritage.
[ترجمه گوگل]خاطره کشتار جمعی هم به اندازه کافی مهم بود و هم به اندازه کافی تکرار می شد تا وارد میراث باستانی شود
[ترجمه ترگمان]خاطره پدر و مادرش هر دو به اندازه کافی مهم بود و برای ورود به میراث کهن کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Wagner's opera Parsifal the trauma of parricide is there in the background, but is unconscious.
[ترجمه گوگل]در اپرای پارسیفال واگنر، ترومای جنایت کشی در پس زمینه وجود دارد، اما ناخودآگاه است
[ترجمه ترگمان]در اپرای واگنر، ضربه parricide را در پس زمینه به تصویر می کشد، اما بی هوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In his Totem and Taboo Freud made such an act of primal parricide and rape the origin of all subsequent human culture.
[ترجمه گوگل]فروید در توتم و تابو خود چنین اقدامی از جنایت و تجاوز را سرچشمه تمام فرهنگ بشری بعدی قرار داد
[ترجمه ترگمان]در توتم و تابو فروید چنین عملی را انجام داد که قاتل اصلی را به قتل رساند و به اصل همه فرهنگ انسانی بعدی تجاوز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Godoy struck first hoping, in the Escorial Trial, that Ferdinand might be found guilty of political parricide.
[ترجمه گوگل]گودوی ابتدا امیدوار بود، در دادگاه اسکوریال، فردیناند به جرم جنایت سیاسی مجرم شناخته شود
[ترجمه ترگمان]گوذوی که نخست امیدوار بود در محاکمه اسکوریال مشغول شود، نخست به این امید دست یافت که ممکن است فردیناند را به جرم قتل پدرش گناهکار شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How do we know that there was an original crime of parricide?
[ترجمه گوگل]از کجا بفهمیم که یک جنایت اصلی جنایت کشی وجود داشته است؟
[ترجمه ترگمان]از کجا می دانیم که یک جنایت اصلی از قاتل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We know the secret reason, the reason for his parricide, the silent and illusive try to stop the fleeting hands of time.
[ترجمه گوگل]ما دلیل پنهانی، دلیل جنایت او را می دانیم، ساکت و توهم سعی می کند جلوی دست های زودگذر زمان را بگیرد
[ترجمه ترگمان]ما دلیل پنهانی را می دانیم، دلیل آن که پدرش را کشته است، سکوت و گمراه کننده است که سعی می کنند دست زودگذر زمان را متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fear and greed expose the spaceship crew to an alien parricide parasite .
[ترجمه گوگل]ترس و طمع خدمه سفینه فضایی را در معرض یک انگل کشنده بیگانه قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]ترس و طمع، خدمه سفینه فضایی را در معرض یک انگل سی ان ان قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There Oliverotto too was captured, a year after he committed his parricide, * and together with Vittellozzo, who had been his teacher in his virtues and wickedness, he was strangled.
[ترجمه گوگل]در آنجا اولیوروتو نیز اسیر شد، یک سال پس از قتلش، * و همراه با ویتلوزو، که در فضایل و شرارت معلم او بود، خفه شد
[ترجمه ترگمان]یک سال پس از این که او پدر را به قتل رساند، یک سال پس از آن که پدرش را به قتل رساند و با together که در فضایل و wickedness بود، او را خفه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can that be the cause of my being suspected of parricide ?
[ترجمه گوگل]آیا این می تواند دلیل مشکوک شدن من به جنایت کشی باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این تقصیر من است که پدر را به لاکت رسانیده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And yet, he made bold to say, the horror that even the crime of parricide inspired in him paled beside the loathing inspired by my callousness .
[ترجمه گوگل]و با این حال، او به جرأت گفت، وحشتی که حتی جنایت مرد کشی در او ایجاد کرد، در کنار نفرت ناشی از سنگدلی من رنگ پرید
[ترجمه ترگمان]با این همه، با این وصف، او جرات کرد که بگوید: وحشت که حتی جنایت پدر را هم در او ایجاد کرده بود، در برابر تنفری که از سنگدلی من ایجاد کرده بود رنگش پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خائن به میهن (اسم)
parricide

قاتل والدین (اسم)
parricide

پدر کش (اسم)
parricide

انگلیسی به انگلیسی

• murder of one's father, killing of one's father; one who kills his own father
a parricide is someone who has killed one of their parents; a formal word.
parricide is the crime of killing one of your parents; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس