parquet

/parˈkeɪ//ˈpɑːkeɪ/

معنی: آجر موزاییک، اجر چوبی کف اطاق، محل ارکسترنمایش، پایین صحنه، با چوب فرش کردن
معانی دیگر: (امریکا - سالن تئاتر و سینما و غیره) صحن سالن (نه بالکن ها وغیره)، بخش جلو صحنه (orchestra هم می گویند)، صندلی های جلو صحنه، (کف اتاق و غیره) پارکت، کف پوش (چوبی)، چوب فرش، اجر موزاییک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: flooring composed of or containing inlaid wood designs.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: parquets, parqueting, parqueted
• : تعریف: to make (a floor) of inlaid wood designs.

جمله های نمونه

1. this parquet shines easily
این پارکت به آسانی برق می افتد.

2. The parquet floors shone like mirrors.
[ترجمه گوگل]کف پارکت ها مثل آینه می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]کف پارکت شده مثل آینه می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beautiful parquet floors had come with the hotel.
[ترجمه گوگل]پارکت های زیبا با هتل آمده بود
[ترجمه ترگمان]کف پوش چوبی قشنگی با هتل آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The parquet was shined, the table-cloths starched and the waiters had clean shirts.
[ترجمه گوگل]پارکت براق بود، رومیزی ها نشاسته شده بود و گارسون ها پیراهن های تمیزی داشتند
[ترجمه ترگمان]سرسرای پارکت براق و the بود و پیشخدمت های رستوران ها پیراهن های تمیز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Great pale splotches appeared on the once-shining parquet floor where water had leaked in and stood in puddles.
[ترجمه گوگل]لکه های رنگ پریده بزرگی در کف پارکت که زمانی درخشان بود، جایی که آب به داخل آن نشت کرده بود و در گودال ها ایستاده بود، ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]روی سرسرای پارکت پوش، جایی که آب در آن نشت کرده بود و در چاله های آب قرار داشت، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The parquet is responsible for the onward transmission of the documents via central government agencies.
[ترجمه گوگل]پارکت مسئول انتقال اسناد از طریق سازمان های دولتی مرکزی است
[ترجمه ترگمان]این موزاییک مسئول انتقال به پایین اسناد از طریق نهاده ای دولتی مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He ran his hand over the parquet flooring until he found the area he wanted.
[ترجمه گوگل]دستش را روی کف پارکت کشید تا جایی که می خواست
[ترجمه ترگمان]دستش را روی سرسرای پارکت پوش کشید تا جایی را که می خواست پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The parquet floor was bare and highly polished.
[ترجمه گوگل]کف پارکت لخت و بسیار صیقلی بود
[ترجمه ترگمان]کف چوبی کف چوبی لخت و صیقلی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a worn Persian rug on the parquet floor.
[ترجمه گوگل]کف پارکت یک فرش فرسوده ایرانی بود
[ترجمه ترگمان]فرش کهنه ایرانی روی سرسرای پارکت پوش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sticking back parquet A couple of blocks in our parquet floor have parted from the concrete beneath.
[ترجمه گوگل]چسباندن پارکت پشتی چند بلوک در کف پارکت ما از بتن زیر جدا شده است
[ترجمه ترگمان]Sticking را عقب می کشد، یکی دو بلوک پایین تر روی سرسرای پارکت پوش ما از بتون جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Usually this didn't matter because the Parquet confined itself to criminal offences and there was no religious dimension involved.
[ترجمه گوگل]معمولاً این مهم نبود زیرا پارکت خود را به جرایم مجرمانه محدود می کرد و هیچ بعد مذهبی در آن وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]معمولا این موضوع اهمیتی نداشت زیرا the خود را به جرایم جنایی محدود کرده بود و هیچ جنبه مذهبی در این کار وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gleaming parquet floors creaked underfoot.
[ترجمه گوگل]کف‌های پارکت درخشان زیر پا می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]کف پارکت براق کف اتاق زیر پایش صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Garnett dropped to the parquet and kissed the leprechaun at center court, then found Hall of Famer Bill Russell for a long embrace.
[ترجمه گوگل]گارنت روی پارکت رها شد و لپرکان را در زمین مرکزی بوسید، سپس تالار مشاهیر بیل راسل را برای در آغوش گرفتن طولانی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]Garnett روی سرسرای پارکت پوش فرود آمد و آن لپرکان در مرکز دربار را بوسید، سپس سرسرای بزرگ بیل - ای را برای مدتی طولانی در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I like to dance on the parquet, too, not only on the ice.
[ترجمه گوگل]من هم دوست دارم روی پارکت برقصم، نه فقط روی یخ
[ترجمه ترگمان]من هم دوست دارم روی سرسرای پارکت برقصم، نه فقط روی یخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The parquet floor is infinitely preferable to carpets.
[ترجمه گوگل]کف پارکت بی نهایت به فرش ارجحیت دارد
[ترجمه ترگمان]زمین چوبی خیلی بهتر از فرش هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آجر موزاییک (اسم)
parquet

اجر چوبی کف اطاق (اسم)
parquet

محل ارکستر نمایش (اسم)
parquet

پایین صحنه (اسم)
parquet

با چوب فرش کردن (فعل)
parquet

تخصصی

[عمران و معماری] پارکت

انگلیسی به انگلیسی

• wooden floor, floor made from wooden tiles or boards
cover a floor with wooden tiles or boards
parquet is a floor covering made of small rectangular blocks of wood fitted together.

پیشنهاد کاربران

parquet ( عمومی )
واژه مصوب: چوب‏فرش
تعریف: نوعی کف‏پوش داخل ساختمان به صورت قطعات چوبی مسطح
پارکت، کف پوش چوبی
A patterned flooring made of wooden blocks

بپرس