parol


معنی: قول، گفته، کلمه
معانی دیگر: (حقوق)، شفاهی، گفتاری، دهانی

جمله های نمونه

1. Echo parol is a lively system widely used in english conversation.
[ترجمه گوگل]Echo parol یک سیستم پر جنب و جوش است که به طور گسترده در مکالمه انگلیسی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اکو parol یک سیستم فعال است که به طور گسترده در مکالمه انگلیسی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The operation of parol education mainly involves the adoption of teaching method and the appliance of teaching medium.
[ترجمه گوگل]عملیات آموزش مشروط عمدتاً شامل اتخاذ روش تدریس و استفاده از رسانه آموزشی است
[ترجمه ترگمان]عملیات آموزش parol عمدتا شامل اتخاذ روش تدریس و استفاده از وسیله آموزش متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The parol evidence rule applies to evidence as to the express terms of a contract are.
[ترجمه گوگل]قاعده شواهد مشروط در مورد شواهد مربوط به شرایط صریح یک قرارداد اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]قاعده مدرک parol برای شواهدی در رابطه با شرایط بیان یک قرارداد اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Parol education which lies in the basal period of language and lecture education in school, is an organic component of the education of language and lecture subject, and lays the cornerstone of life.
[ترجمه گوگل]آموزش پارول که در دوره پایه آموزش زبان و سخنرانی در مدرسه قرار دارد، جزء ارگانیک آموزش زبان و موضوع سخنرانی است و سنگ بنای زندگی را می گذارد
[ترجمه ترگمان]تحصیلات دانشگاهی که در دوره ابتدایی زبان و آموزش سخنرانی در مدرسه قرار دارد، جزیی آلی از آموزش زبان و موضوع سخنرانی است و سنگ بنای زندگی می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This kind Parol contract Work relations cannot Obtains the acknowledgment.
[ترجمه گوگل]این نوع قرارداد مشروط روابط کاری نمی تواند تأییدیه را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]این نوع قرارداد کار قراردادی نمی تواند این موضوع را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the object of parol education, the content and the growing special feature of children, the material of parol education can be separated into two sorts.
[ترجمه گوگل]با توجه به موضوع آموزش مشروط، محتوا و ویژگی رو به رشد کودکان، مواد آموزش مشروط را می توان به دو دسته تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به موضوع آموزش parol، محتوا و ویژگی خاص رو به رشد کودک، مطالب آموزشی parol را می توان به دو دسته تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One is the special material of parol education, the other is the infiltrative.
[ترجمه گوگل]یکی مواد ویژه آموزش مشروط، دیگری نفوذی
[ترجمه ترگمان]یکی ماده ویژه آموزش parol است، دیگری the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The doctor just have 50,000 diagnosis a month, artificial intelligence and parol professionals are part of that.
[ترجمه گوگل]پزشک فقط 50000 تشخیص در ماه دارد، هوش مصنوعی و متخصصان مشروط بخشی از آن هستند
[ترجمه ترگمان]دکتر در عرض یک ماه ۵۰ هزار تشخیص می دهد، هوش مصنوعی و متخصصان parol بخشی از آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The exploitation of teaching medium in kindergarten is plentiful, we should flexibly choose and combine various teaching media in the in sake of the best effect of parol education.
[ترجمه گوگل]بهره برداری از رسانه آموزشی در مهدکودک فراوان است، ما باید با انعطاف پذیری رسانه های آموزشی مختلف را انتخاب و ترکیب کنیم تا بهترین اثر آموزش مشروط را داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بهره گیری از آموزش متوسط در مهد کودک بسیار زیاد است، ما باید انعطاف پذیر باشیم و به خاطر بهترین اثر آموزش parol، روش های مختلف آموزش را با هم ترکیب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another thing, those people were sentenced today, and can be released next day for a " medical parol", then take an American plane to go to USA.
[ترجمه گوگل]یک چیز دیگر این است که آن افراد امروز محکوم شدند و می توانند روز بعد برای "مشروط پزشکی" آزاد شوند، سپس با هواپیمای آمریکایی به آمریکا بروند
[ترجمه ترگمان]یک چیز دیگر، آن افرادی که امروز محکوم شدند و می توانند روز بعد برای یک \"parol پزشکی\" آزاد شوند، سپس یک هواپیمای آمریکایی برای رفتن به آمریکا بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although literary quotation has very distinctive difference from idiom, vulgarism, proverb and parol, they are closely associated with one another and sometimes amalgamated.
[ترجمه گوگل]اگرچه نقل قول ادبی تفاوت های بسیار متمایزی با اصطلاح، عوامانه، ضرب المثل و ضرب المثل دارد، اما ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و گاه در هم می آمیزند
[ترجمه ترگمان]اگرچه نقل قول ادبی تفاوت متمایزی از اصطلاحات، vulgarism، ضرب المثل و parol دارد، اما آن ها با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و گاهی با هم ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قول (اسم)
promise, word, vow, behest, parol

گفته (اسم)
dictum, statement, saying, sentence, parol, doctrine, ditty

کلمه (اسم)
word, verb, parol, mot

تخصصی

[حقوق] لفظی، شفاهی، قول، امضاء نشده

انگلیسی به انگلیسی

• oral, verbal

پیشنهاد کاربران

بپرس