1. a parochial church
کلیسای محل
2. a parochial view of the world
بینش کوته فکرانه ای درباره ی جهان
3. He is rather too parochial in his outlook.
[ترجمه گوگل]او در نگرش خود بیش از حد متعصب است
[ترجمه ترگمان]نسبت به دیدگاه خود بیش از اندازه محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Local newspapers tend to be very parochial.
[ترجمه گوگل]روزنامههای محلی تمایل دارند بسیار کمنظیر باشند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های محلی بسیار محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Officials tend to tilt toward secrecy from a parochial view of their responsibilities.
[ترجمه گوگل]مقامات تمایل دارند از دیدگاهی جزئی نسبت به مسئولیت های خود به سمت رازداری متمایل شوند
[ترجمه ترگمان]مقامات تمایل دارند که از دیدگاه خاص خود نسبت به مسئولیت های خود به حریم خصوصی متمایل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They need to be better informed and less parochial in their thinking.
[ترجمه گوگل]آنها باید آگاهتر باشند و در تفکرشان کمتر متمسک باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در تفکر خود بهتر و محدود باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nevertheless, these affective and evaluative parochial and subject patterns have cognitive consequences.
[ترجمه گوگل]با این وجود، این الگوهای عاطفی و ارزشی بخش و موضوعی پیامدهای شناختی دارند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این الگوهای احساسی و ارزیابی و الگوهای موضوعی دارای پیامدهای شناختی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Professionals and Amateurs About one-fifth of parochial directors of music earn their livelihood through music.
[ترجمه گوگل]حرفه ای ها و آماتورها حدود یک پنجم از مدیران محلی موسیقی امرار معاش خود را از طریق موسیقی به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]متخصصان و Amateurs حدود یک پنجم کارگردانان محلی موسیقی امرار معاش خود را از طریق موسیقی به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These orientations may combine with subject and parochial orientations, or they may conflict.
[ترجمه گوگل]این جهت گیری ها ممکن است با جهت گیری های موضوعی و محلی ترکیب شوند، یا ممکن است در تضاد باشند
[ترجمه ترگمان]این جهت گیری ها ممکن است با جهت گیری های موضوعی و منطقه ای ترکیب شوند، و یا ممکن است تعارض داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A parochial orientation also implies the comparative absence of expectations of change initiated by the political system.
[ترجمه گوگل]جهت گیری محلی همچنین دلالت بر فقدان نسبی انتظارات از تغییر است که توسط نظام سیاسی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]جهت گیری انگیزشی نیز نشان دهنده فقدان نسبی انتظارات از تغییرات ایجاد شده توسط سیستم سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The parochial expects nothing from the political system.
[ترجمه گوگل]مردمان محلی از نظام سیاسی هیچ انتظاری ندارند
[ترجمه ترگمان]محله چیزی از نظام سیاسی انتظار ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The parochial is concerned exclusively with individual problems arising in the ward he or she represents.
[ترجمه گوگل]پارچی منحصراً به مشکلات فردی که در بخشی که نمایندگی آن را بر عهده دارد می پردازد
[ترجمه ترگمان]ساختار به طور انحصاری با مشکلات فردی که در بخش مربوط به او ایجاد می شود، مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And many parochial clergy react by resenting and despising the chapter.
[ترجمه گوگل]و بسیاری از روحانیون محلی با کینه و تحقیر باب واکنش نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از روحانیون محلی از این که این فصل را تحقیر می کنند و تحقیر می کنند، واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But that betrays a terribly parochial notion of what giant planets are like.
[ترجمه گوگل]اما این نشان می دهد که تصور وحشتناکی از این که سیارات غول پیکر چگونه هستند
[ترجمه ترگمان]اما این نشان می دهد که نسبت به اینکه سیارات بزرگ چه شکلی هستند عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید