parlous

/ˈpɑːrləs//ˈpɑːləs/

معنی: بسیار، زیرک، خطر ناک
معانی دیگر: (قدیمی)، سیج ناک، حیله گر، موذی، بدجنس، خیلی مهیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: full of dangers or risks; perilous.

- The country's weak government, now in a parlous state, seemed on the brink of collapse.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسید دولت ضعیف کشور که اکنون در وضعیت بدی قرار دارد در آستانه سقوط قرار دارد
[ترجمه ترگمان] دولت ضعیف کشور، که در حال حاضر در وضعیت بسیار بدی قرار دارد، در آستانه فروپاشی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The incident graphically illustrates how parlous their position is.
[ترجمه گوگل]این حادثه به صورت گرافیکی نشان می دهد که موقعیت آنها چقدر بد است
[ترجمه ترگمان]این حادثه به طور گرافیکی نشان می دهد که موقعیت آن ها در چه شرایطی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. English tennis is in a parlous condition.
[ترجمه گوگل]تنیس انگلیسی در وضعیت بدی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تنیس انگلیسی در شرایط بسیار بدی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The country's police force was in a parlous state in 1990.
[ترجمه گوگل]نیروی انتظامی کشور در سال 1990 در وضعیت بدی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]نیروی پلیس این کشور در سال ۱۹۹۰ در وضعیت parlous قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His priority is his own increasingly parlous situation at home.
[ترجمه گوگل]اولویت او وضعیت فزاینده بدش در خانه است
[ترجمه ترگمان]اولویت او وضعیت رو به وخامت خودش در خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Derbyshire is probably in the most parlous state of all the first-class counties.
[ترجمه گوگل]دربی‌شایر احتمالاً در بدترین حالت در بین همه شهرستان‌های درجه یک قرار دارد
[ترجمه ترگمان]دربی شایر احتمالا در بدترین حالت از همه کشورهای درجه یک قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The death of Vial left his widow in parlous straits.
[ترجمه گوگل]مرگ ویال بیوه او را در تنگنای بدی قرار داد
[ترجمه ترگمان]مرگ vial بیوه خود را در تنگنا قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They had a parlous journey on stormy seas.
[ترجمه گوگل]آنها در دریاهای طوفانی سفری عجیب داشتند
[ترجمه ترگمان]سفر خسته کننده ای در دریاهای توفانی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The parlous state of China's health - care system has also given a powerful boost to religion.
[ترجمه گوگل]وضعیت نامطلوب سیستم بهداشت و درمان چین نیز تقویت قدرتمندی به مذهب بخشیده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت خطرناک سیستم بهداشت و درمان چین نیز باعث افزایش قدرت دین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the parlous state of the world economy demands nothing less.
[ترجمه گوگل]اما وضعیت نامطلوب اقتصاد جهانی چیزی کمتر از این نمی طلبد
[ترجمه ترگمان]اما وضعیت خطرناک اقتصاد جهانی چیزی کم تر از آن را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There have five rooms two parlous and two toilets.
[ترجمه گوگل]دارای پنج اتاق دو سالن و دو سرویس بهداشتی
[ترجمه ترگمان]پنج اتاق دارد که دو اتاق در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is parlous handsome.
[ترجمه گوگل]او خوش تیپ است
[ترجمه ترگمان]خیلی خیلی جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Relations between the two countries have been in a parlous condition for some time.
[ترجمه گوگل]روابط دو کشور مدتی است که در وضعیت نامطلوبی قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]روابط بین دو کشور برای مدتی در شرایط بسیار بدی قرار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'd like to buy a new car, but my finances are in such a parlous state that I can't afford to.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک ماشین جدید بخرم، اما وضعیت مالی من آنقدر بد است که نمی توانم آن را بپردازم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یک ماشین جدید بخرم، اما امور مالی من در شرایط بسیار خطرناکی قرار دارند که من توان مالی آن را ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mill was relegated to storage for many years, and by the 1960s was in a somewhat parlous state.
[ترجمه گوگل]این آسیاب برای سال های زیادی به ذخیره سازی منتقل شد و در دهه 1960 در وضعیت تا حدودی نامطلوب قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آسیا به مدت چندین سال به انبار سپرده شد و تا دهه ۱۹۶۰ در وضعیت بسیار بدی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بسیار (صفت)
abundant, numerous, extra, damn, manifold, parlous, all, sopping, unco, multifarious

زیرک (صفت)
brilliant, clever, sharp, nifty, parlous, smart, acute, keen, alert, shrewd, nimble, cunning, adroit, agile, versatile, insinuating, astute, designing, sagacious, subtile, subtle, knowledgeable, gash, perspicacious, canny, wily, resourceful, elusive

خطر ناک (صفت)
serious, parlous, disastrous, calamitous, grave, perilous, dangerous, hazardous, herculean, malignant, jeopardous, venturesome, venturous

انگلیسی به انگلیسی

• dangerous, risky, perilous
something that is in a parlous state is in a bad or dangerous situation or condition; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Full of danger or risk; perilous ⚠️
🔍 مترادف: Dangerous
✅ مثال: The parlous state of the mountain road made the journey extremely risky.
پر از خطر یا ریسک
اسف بار
وخیم
مفتضحانه

بپرس