parliamentarian

/ˌpɑːrləmənˈteriən//ˌpɑːləmənˈteərɪən/

معنی: طرفدار حکومت پارلمانی، نماینده مبرز
معانی دیگر: (تاریخ انگلیس - p بزرگ) هوادار پارلمان (و مخالف چارلز اول) (roundhead هم می گفتند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is an authority on parliamentary rules and procedures, esp. one serving as such in an organization.

جمله های نمونه

1. He is a veteran parliamentarian whose views enjoy widespread respect.
[ترجمه گوگل]او یک نماینده کهنه کار مجلس است که نظراتش از احترام گسترده ای برخوردار است
[ترجمه ترگمان]او یک نماینده کهنه کار پارلمان است که دیدگاه های او از احترام گسترده برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The award for the parliamentarian of the year went to shadow Chancellor Mr John Smith, who won it in 198
[ترجمه گوگل]جایزه پارلمان سال به صدراعظم سایه آقای جان اسمیت رسید که در سال 198 برنده شد
[ترجمه ترگمان]این جایزه برای نماینده مجلس در سال جاری به صدر اعظم آقای جان اسمیت، که در سال ۱۹۸ برنده شد، رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was a remarkable parliamentarian and, as a Minister, he was with me for many years.
[ترجمه گوگل]او نماینده مجلسی قابل توجهی بود و به عنوان وزیر سال ها در کنار من بود
[ترجمه ترگمان]او نماینده فوق العاده ای بود و، به عنوان وزیر، سال ها با من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was an active parliamentarian who supported Catholic emancipation, parliamentary reform, and the repeal of the corn laws.
[ترجمه گوگل]او یک نماینده فعال پارلمانی بود که از آزادی کاتولیک ها، اصلاحات پارلمانی و لغو قوانین ذرت حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]او یک نماینده پارلمان فعال بود که از آزادی کاتولیک، اصلاحات پارلمانی، و لغو قوانین ذرت حمایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moulton, a firm parliamentarian, became one of its most important commanders.
[ترجمه گوگل]مولتون، یک نماینده محکم پارلمان، یکی از مهمترین فرماندهان آن شد
[ترجمه ترگمان]Moulton، یک نماینده مجلس، یکی از مهم ترین فرماندهان خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At around three in the afternoon, an Icelandic parliamentarian named Birgitta Jonsdottir walked in.
[ترجمه گوگل]حدود ساعت سه بعد از ظهر، یک نماینده پارلمان ایسلندی به نام بیرجیتا جونسدوتیر وارد شد
[ترجمه ترگمان]در حدود ساعت سه بعد از ظهر یکی از نمایندگان مجلس ایسلند به نام Birgitta Jonsdottir وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ruling-party parliamentarian Ndiogou Wack Ly believes the change would have been too confusing.
[ترجمه گوگل]ندیوگو واک لی، نماینده حزب حاکم معتقد است که این تغییر بسیار گیج کننده بود
[ترجمه ترگمان]Ndiogou Wack Ly نماینده مجلس حزب حاکم بر این باور است که این تغییر بسیار گیج کننده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir parliamentarian Dudley: Remember who you are. Do not be afeard of them.
[ترجمه گوگل]آقای دادلی نماینده مجلس: به یاد داشته باشید که کی هستید از آنها نترس
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که شما کی هستید از آن ها نترس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thereafter the dispute grew fiercer and was to be further exacerbated by Crowe's royalist and the company's parliamentarian sympathies.
[ترجمه گوگل]پس از آن، اختلاف شدیدتر شد و قرار بود توسط سلطنت طلب کرو و همدردی های پارلمانی شرکت تشدید شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن بحث به شدت شدیدتر شد و بیشتر به واسطه سلطنت طلب بودن کرو و همدردی پارلمانی این شرکت تشدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And a court slapped a big fine on an opposition newspaper for slandering a parliamentarian.
[ترجمه گوگل]و دادگاه جریمه هنگفتی را برای یک روزنامه مخالف به دلیل تهمت زدن به یک نماینده مجلس تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]و یک دادگاه به یک روزنامه مخالف که به یک نماینده پارلمان تهمت زده است، سیلی محکمی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفدار حکومت پارلمانی (اسم)
parliamentarian

نماینده مبرز (اسم)
parliamentarian

انگلیسی به انگلیسی

• member of parliament; expert on parliamentary procedure
parliamentarians are members of parliament; used especially to refer to a group of members of parliament who are dealing with a particular task.
a parliamentarian is a member of parliament who is an expert on the rules and procedures of parliament and takes an active part in debates.
in the english civil war, the parliamentarians were the people who supported parliament and opposed the king.

پیشنهاد کاربران

۱. نمایندة مبرز ۲. طرفدار حکومت پارلمانی
مثال:
He was a remarkable parliamentarian and, as a Minister, he was with me for many years.
او یک نماینده مبرزِ ِ استثنایی بود و به عنوان یک وزیر سالهای زیادی با من بود.
نماینده مجلس

بپرس