parliament

/ˈpɑːrləmənt//ˈpɑːləmənt/

معنی: مجلس، پارلمان، مجلس شورا
معانی دیگر: کنکاشستان، کنکاشگاه، (افغانستان) جرگه، (p بزرگ) پارلمان انگلیس، (متشکل از مجلس اعیان the house of lords و مجلس عوام the house of commons)، اعضای پارلمان، نمایندگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a national lawmaking body composed of representatives.
مشابه: congress

(2) تعریف: (usu. cap.) the legislative body of the United Kingdom, consisting of the House of Commons and House of Lords, or such a body in various other countries.

(3) تعریف: an assembly or congress for discussion of national or other large issues.

جمله های نمونه

1. the parliament adjourned for the summer
پارلمان برای تابستان (موقتا) تعطیل شد.

2. the parliament confirmed his appointment
مجلس انتصاب او راتصویب کرد.

3. the parliament debated the new bill
مجلس لایحه ی جدید را مورد بحث قرار داد.

4. the parliament is trying to curb the government's powers
مجلس شورا می کوشد قدرت های دولت را مهار کند.

5. the parliament legislates laws and the government executes them
مجلس قوانین را وضع می کند و دولت آن را اجرا می کند.

6. the parliament makes laws and the government implements them
مجلس قانون وضع می کند و دولت آن را اجرا می کند.

7. the parliament must reform
مجلس باید خودش را اصلاح کند.

8. the parliament passes laws and the government executes them
مجلس شورا قانون وضع می کند و دولت آن را اعمال می کند.

9. the parliament ratified the treaty
مجلس قرارداد را تصویب کرد.

10. the parliament resolved that the elections be delayed
مجلس رای داد که انتخابات دیرتر انجام شود.

11. the parliament too had become the dictator's rubber stamp
پارلمان نیز صحه گذار احکام آن دیکتاتور شده بود.

12. an act of parliament
مصوبه مجلس شورا

13. the rolls of parliament
اسناد پارلمان

14. two members of parliament
دو نماینده ی مجلس

15. the convocation of the parliament
تشکیل جلسه ی پارلمان

16. the king dissolved the parliament
پادشاه مجلس را منحل کرد.

17. the opening of the parliament was an unforgetable spectacle
گشایش مجلس منظره ای فراموش نشدنی بود.

18. the role of the parliament as a forum for the exchange of ideas
نقش پارلمان به عنوان محلی برای تبادل نظر

19. to privilege members of parliament from arrest
مصون کردن نمایندگان مجلس از بازداشت

20. an extraordinary meeting of the parliament
جلسه ی فوق العاده ی مجلس شورا

21. one of the members of parliament rebuked the prime minister
یکی از نمایندگان مجلس نخست وزیر را سخت سرزنش کرد.

22. the bill squeaked through the parliament
لایحه با اکثریت بسیار قلیل از مجلس گذشت.

23. the secret session of the parliament
جلسه ی محرمانه ی مجلس شورا

24. he got the bill through the parliament
او لایحه را از مجلس گذراند.

25. labour has the majority in the parliament now
اکنون حزب کارگر در پارلمان اکثریت دارد.

26. the bill was rushed through the parliament without proper discussion
بدون مذاکره ی کافی لایحه را با عجله از تصویب مجلس گذراندند.

27. the prime minister's critics in the parliament
انتقاد کنندگان از نخست وزیر در مجلس

28. the speaker chastised the members of parliament for their negligence
سخنران نمایندگان مجلس را بخاطر مسامحه به باد سرزنش گرفت.

29. they steamrollered the bill through the parliament
لایحه را با فشار و زور از مجلس گذراندند.

30. to contest a seat in the parliament
برای (مسند) نمایندگی در پارلمان مبارزه کردن

31. to introduce a bill to the parliament
لایحه ای را به مجلس تقدیم کردن

32. workers demonstrated in front of the parliament
کارگران جلوی مجلس تظاهرات به راه انداختند.

33. he skillfully piloted the bill through the parliament
با مهارت تمام لایحه را از تصویب مجلس گذراند.

34. the power of legislation resides in the parliament
اختیار قانونگذاری مربوط به مجلس شورای ملی است.

35. they finally intrigued the bill through the parliament
آنها بالاخره لایحه را با دسیسه به تصویب مجلس رساندند.

36. he died a year after his election to parliament
یک سال پس از انتخاب شدن به نمایندگی مجلس در گذشت.

37. the government has a working majority in the parliament
دولت دارای یک اکثریت کافی در پارلمان است.

38. the government's new bill was submitted to the parliament
لایحه ی جدید دولت تقدیم مجلس شد.

39. the honeymoon between the prime minister and the parliament did not last long
ماه عسل نخست وزیر و مجلس شورا چندان طولانی نبود.

40. the prime minister presented his cabinet to the parliament
نخست وزیر اعضای کابینه ی خود را به مجلس معرفی کرد.

41. they bulled the new tax bill through the parliament
لایحه ی مالیاتی جدید رابه زور از مجلس گذراندند.

42. they dug a tunnel under the house of parliament and were going to blow it up
آنها زیر ساختمان پارلمان نقب زدند و می خواستند آن را منفجر کنند.

43. there is more dirt to be uncovered at the parliament
در پالمان فساد بیشتری وجود دارد که باید از آن پرده برداری شود.

44. dickers which are being discussed in the lobby of the parliament
بده و بستان هایی که در سرسرای پارلمان مورد مذاکره قرار می گیرد

مترادف ها

مجلس (اسم)
assembly, council, parliament, legislature, convocation, congress, committee, session

پارلمان (اسم)
parliament

مجلس شورا (اسم)
parliament

انگلیسی به انگلیسی

• house of representatives, legislature, senate, official government council, national legislative body of certain countries
the parliament of a country is the group of people who make or change its laws.

پیشنهاد کاربران

The group of people elected to make the laws in a country
دستۀ جغدها: a parliament of owls
1. پارلمان. مجلس شورا 2. پارلمان بریتانیا
مثال:
a coup attempt by a group within the parliament
یک قصد کودتا بوسیله جمعی در داخل پارلمان
گاوداری
مجلس
مثال: The bill was debated in Parliament.
لایحه در مجلس بحث شد.
' نام مجلس در حکومت های جمهوری محور '
🇺🇲 در آمریکا Congress هست 🇺🇲
🇮🇷 و در اغلب کشورهای دیگر Parliament
وظیفه: وضع قانون و نظارت بر اجرای آن
parliament ( عمومی )
واژه مصوب: مجلس 1
تعریف: مجمع نمایندگان که وظیفۀ قانون‏گذاری را در کشور بر عهده دارد
تعدادی جغد. این لغت جمع کلم owl است.
Elected politicians of a country who make rules
مجلس شورا

بپرس