1. in journalistic parlance
به اصطلاح روزنامه نگاران
2. In military parlance this is known as a fast retreat.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح نظامی این به عقب نشینی سریع معروف است
[ترجمه ترگمان]در زبان نظامی، این به عنوان یک عقب نشینی سریع شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Oral contraceptives are collectively referred to in common parlance as 'the pill'.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد بارداری خوراکی به طور کلی در اصطلاح رایج به عنوان "قرص" نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]contraceptives شفاهی به طور جمعی به زبان عامیانه به عنوان قرص گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The phrase is common diplomatic parlance for spying.
[ترجمه گوگل]این عبارت اصطلاح دیپلماتیک رایج برای جاسوسی است
[ترجمه ترگمان]این عبارت به زبان دیپلماتیک معمول برای جاسوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These schemes are known in common parlance as 'private pensions'.
[ترجمه گوگل]این طرح ها در اصطلاح رایج به عنوان "حقوق بازنشستگی خصوصی" شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها به زبان عامیانه به عنوان حقوق بازنشستگی خصوصی شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the dry parlance of a police report, it was nothing more than a petty theft.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح خشک گزارش پلیسی، دزدی جزئی بیش نبود
[ترجمه ترگمان]در زبان خشک یک گزارش پلیس، چیزی بیشتر از یک سرقت کوچک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In advertising parlance, this difference is termed a unique selling proposition, or usp.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح تبلیغاتی، این تفاوت یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد یا usp نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]به گفته advertising، این تفاوت پیشنهاد فروش منحصر به فرد نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It must have been in parlance in her time.
[ترجمه گوگل]حتماً در زمان او اینطور بوده است
[ترجمه ترگمان]باید در زمان خودش حرف زده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the political parlance of 199 I suppose it might be said that Mr Platt has given himself a double whammy.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح سیاسی سال 199، گمان میکنم میتوان گفت که آقای پلات به خود ضربه مضاعفی زده است
[ترجمه ترگمان]در بحث سیاسی ۱۹۹ فرد تصور می کنم که ممکن است گفته شود که آقای پلات برای خود یک تیر دو برابر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Models of mind In modern parlance, Hobhouse placed his emphasis on cognition and was discussing the evolution of cognitive capacity.
[ترجمه گوگل]مدلهای ذهن در اصطلاح مدرن، هابهاوس بر شناخت تأکید داشت و در مورد تکامل ظرفیت شناختی بحث میکرد
[ترجمه ترگمان]در زبان مدرن، هابهاوس تمرکز خود را روی شناخت قرار داد و در حال بحث در مورد تحول توانمندی شناختی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In medical parlance this procedure is commonly known as a career-ectomy.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح پزشکی این روش معمولاً به عنوان یک عمل جراحی اکتومی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]در زبان پزشکی این روش معمولا به عنوان یک شغل شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What is a prognosis in medical parlance?
[ترجمه گوگل]پیش آگهی در اصطلاح پزشکی چیست؟
[ترجمه ترگمان]بیماری به زبان پزشکی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In radio control parlance this is called the frame rate and determines how rapidly and smoothly the servo position can be updated.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح رادیویی کنترل به این نرخ فریم گفته می شود و تعیین می کند که موقعیت سروو با چه سرعتی و روانی می تواند به روز شود
[ترجمه ترگمان]در زبان کنترل رادیویی، این نرخ فریم نامیده می شود و مشخص می کند که موقعیت فرمان یار به سرعت و به سرعت به روزرسانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In common parlance though, when someone mentions the elbow they usually mean the pointy bit; the outside of the arm bend.
[ترجمه گوگل]با این حال، در اصطلاح رایج، وقتی کسی آرنج را ذکر می کند، معمولاً به معنای لقمه نوک تیز است قسمت بیرونی بازو خم می شود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، وقتی کسی به آرنج اشاره می کند، معمولا نوک نوک تیزش را نشان می دهد؛ قسمت بیرونی دست خم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید