parlance

/ˈpɑːrləns//ˈpɑːləns/

معنی: گفتگو، طرز سخن گفتن
معانی دیگر: طرز صحبت، (نگارش یا سخن) سبک، (طرز) بیان، (قدیمی) محاوره، مناظره، مکالمه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: manner of speaking or writing, esp. word choice; vernacular.

- She was speaking in medical parlance, and I wasn't able to follow completely.
[ترجمه گوگل] او به زبان پزشکی صحبت می کرد و من نتوانستم به طور کامل پیگیری کنم
[ترجمه ترگمان] او در زبان پزشکی صحبت می کرد و من نمی توانستم کاملا از او پیروی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The word "forsooth" is not in common parlance nowadays, although we often come across it when reading Shakespeare.
[ترجمه گوگل] کلمه "فرسوت" امروزه رایج نیست، اگرچه اغلب هنگام خواندن شکسپیر با آن روبرو می شویم
[ترجمه ترگمان] این روزها کلمه \"forsooth\" رایج نیست، هر چند ما اغلب هنگام خواندن آثار شکسپیر از آن عبور می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in journalistic parlance
به اصطلاح روزنامه نگاران

2. In military parlance this is known as a fast retreat.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح نظامی این به عقب نشینی سریع معروف است
[ترجمه ترگمان]در زبان نظامی، این به عنوان یک عقب نشینی سریع شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oral contraceptives are collectively referred to in common parlance as 'the pill'.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد بارداری خوراکی به طور کلی در اصطلاح رایج به عنوان "قرص" نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]contraceptives شفاهی به طور جمعی به زبان عامیانه به عنوان قرص گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The phrase is common diplomatic parlance for spying.
[ترجمه گوگل]این عبارت اصطلاح دیپلماتیک رایج برای جاسوسی است
[ترجمه ترگمان]این عبارت به زبان دیپلماتیک معمول برای جاسوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These schemes are known in common parlance as 'private pensions'.
[ترجمه گوگل]این طرح ها در اصطلاح رایج به عنوان "حقوق بازنشستگی خصوصی" شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها به زبان عامیانه به عنوان حقوق بازنشستگی خصوصی شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the dry parlance of a police report, it was nothing more than a petty theft.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح خشک گزارش پلیسی، دزدی جزئی بیش نبود
[ترجمه ترگمان]در زبان خشک یک گزارش پلیس، چیزی بیشتر از یک سرقت کوچک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In advertising parlance, this difference is termed a unique selling proposition, or usp.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح تبلیغاتی، این تفاوت یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد یا usp نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]به گفته advertising، این تفاوت پیشنهاد فروش منحصر به فرد نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It must have been in parlance in her time.
[ترجمه گوگل]حتماً در زمان او اینطور بوده است
[ترجمه ترگمان]باید در زمان خودش حرف زده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the political parlance of 199 I suppose it might be said that Mr Platt has given himself a double whammy.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح سیاسی سال 199، گمان می‌کنم می‌توان گفت که آقای پلات به خود ضربه مضاعفی زده است
[ترجمه ترگمان]در بحث سیاسی ۱۹۹ فرد تصور می کنم که ممکن است گفته شود که آقای پلات برای خود یک تیر دو برابر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Models of mind In modern parlance, Hobhouse placed his emphasis on cognition and was discussing the evolution of cognitive capacity.
[ترجمه گوگل]مدل‌های ذهن در اصطلاح مدرن، هابهاوس بر شناخت تأکید داشت و در مورد تکامل ظرفیت شناختی بحث می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در زبان مدرن، هابهاوس تمرکز خود را روی شناخت قرار داد و در حال بحث در مورد تحول توانمندی شناختی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In medical parlance this procedure is commonly known as a career-ectomy.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح پزشکی این روش معمولاً به عنوان یک عمل جراحی اکتومی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]در زبان پزشکی این روش معمولا به عنوان یک شغل شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What is a prognosis in medical parlance?
[ترجمه گوگل]پیش آگهی در اصطلاح پزشکی چیست؟
[ترجمه ترگمان]بیماری به زبان پزشکی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In radio control parlance this is called the frame rate and determines how rapidly and smoothly the servo position can be updated.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح رادیویی کنترل به این نرخ فریم گفته می شود و تعیین می کند که موقعیت سروو با چه سرعتی و روانی می تواند به روز شود
[ترجمه ترگمان]در زبان کنترل رادیویی، این نرخ فریم نامیده می شود و مشخص می کند که موقعیت فرمان یار به سرعت و به سرعت به روزرسانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In common parlance though, when someone mentions the elbow they usually mean the pointy bit; the outside of the arm bend.
[ترجمه گوگل]با این حال، در اصطلاح رایج، وقتی کسی آرنج را ذکر می کند، معمولاً به معنای لقمه نوک تیز است قسمت بیرونی بازو خم می شود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، وقتی کسی به آرنج اشاره می کند، معمولا نوک نوک تیزش را نشان می دهد؛ قسمت بیرونی دست خم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گفتگو (اسم)
talk, discussion, converse, parley, chit-chat, conversation, dialogue, dialog, conference, colloquy, parlance, tractate

طرز سخن گفتن (اسم)
parlance

انگلیسی به انگلیسی

• colloquial speech, idiom; language; conversation, talk; discussion, conference
you use parlance in phrases such as `in common parlance' or `in medical parlance' when you want to indicate what kind of people normally use an expression that you are using; a formal word.

پیشنهاد کاربران

یک اسم رسمی در زبان انگلیسی است و به معنای شیوه یا سبک سخن گفتن یا نوشتن، زبان ویژه یا اصطلاحات رایج در یک گروه خاص است. این واژه معمولاً زمانی به کار می رود که بخواهیم به واژگان یا اصطلاحات ویژه یک حرفه، گروه، صنعت یا زمینه خاص اشاره کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

شیوه یا سبک سخن گفتن، زبان یا اصطلاحات رایج در یک گروه، حرفه یا زمینه خاص.
مثال:
- *In business parlance, it’s a lose - lose situation. *
* ( در اصطلاحات تجاری، این یک وضعیت باخت - باخت است. ) *
- *Oral contraceptives are referred to as "the pill" in common parlance. *
* ( داروهای ضدبارداری خوراکی در زبان رایج به عنوان "the pill" شناخته می شوند. ) *
- **کاربرد:**
معمولاً برای اشاره به واژگان تخصصی یا زبان غیررسمی یک گروه استفاده می شود، مثلاً زبان حقوقی، زبان علمی، زبان فوتبال و غیره.
- **ریشه شناسی:**
این واژه از زبان فرانسوی قدیم *parler* به معنای سخن گفتن گرفته شده است و از قرن شانزدهم میلادی وارد انگلیسی شده است.
### معادل ها و مترادف ها
- idiom
- jargon
- terminology
- language
- speech
- talk

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A particular way of speaking or using words; jargon 🗣️
🔍 مترادف: Terminology, language
✅ مثال: In legal parlance, the term "plaintiff" refers to the person who brings a case to court
ادبیات مختص
. . . in their parlance
به اصطلاحِ آن ها
در قالب ادبیات نوشتاری آن ها
به زبانِ آن ها
از دیدگاهِ آنان
مطابقِ بیان آنان
همانگونه که آنان گفته اند/نوشته اند
. . .
به قول
In parlance of . . .
به بیان . . .
طرز سخن گفتن

diplomatic parlance ادبیات ( طرز سخن گفتن ) دیپلماتیک
Modern parlance: زبان مدرن
a particular way of speaking or using words, especially a way common to those with a particular job or interest
صحبت کردن و یا استفاده از کلمات به طور ی خاص، بخصوص به صورتی که برای عده ای با شغل یا علاقه ای مشترک قابل فهم باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

( In security parlance, a "subject" is the thing requesting access to protected resources )